دومین روش برای ارزیابی استعداد افراد، مشاهده رفتار و بررسی نمره های درسی و سوابق تحصیلی آن ها است. البته نمره، نتیجه تلاش و امکانات دانش آموز است و نباید آن را صرفا به استعداد او نسبت داد(شفیع آبادی، ۱۳۸۱). ولی با این حال، یکی از شیوه های سنجش استعداد به شمار میآید.
همچنین به منظور شناسایی استعدادها، استقرار یک نظام راهنمایی و مشاوره تحصیلی و شغلی کارآمد در مدارس و نظام آموزش و پرورش، ضروری است که در آن، مشاوران و راهنمایان مسلّط و دارای مهارت بتوانند راهنمای دانش آموزان و فراگیران در هدایت به رشتههای تحصیلی مناسب با توجه به استعداد و بازار کار باشند. البته نباید از سایر عوامل (مانند : سعی و تلاش، تناسب نیازهای بازار کار با برنامه ریزی های آموزشی و …) نیز غافل باشیم و باید همیشه این نکته در ذهن همه اعضای جامعه و بویژه مدیران و سیاست گذاران آن باشد که «مهم ترین سرمایه هر جامعه، منابع انسانی آن هستند».(سیف، ۱۳۸۱).
۲-۳-۱۲ استعداد و فیزیولوژی مغز
بر اساس ساختار فیزیولوژیکی، مغز به صورت لایههای روی هم قرار گرفته مورد بررسی قرار میگیرد و نقش هر لایه در ظرفیت های انسانی آشکار می شود و مشخص میگردد که هرکدام از استعدادهای ما از کدامیک از قسمت های مغزمان فرمان می گیرند(درویش محمدی، ۱۳۸۶).
الف : منظور کورتیکال سمت چپ : این قسمت فعال شود، ما ترجیح میدهیم که به همه چیزها به طور جزئی و با بهره گرفتن از دلایل منطقی نگاه کنیم. این که قبل از اقدام عملی آن را امتحان کنیم و جنبههای مادی را مدنظر قرار میدهیم. جلوه ای از کورتیکال سمت چپ است.
ب : منطقه کورتیکال سمت راست : این قسمت از مغز به ما اجازه میدهد که به تصاویر فکر کنیم. وقتی با مشکلی مواجه میشویم و قریحه وشم پیدا کردن راه حل آن را در خود می یابیم، در اینجا کورتیکال سمت راست دارد کارش را انجام میدهد. محدوده و وظایف این منطقه نوآوری، ابتکار، تجمیع ایده ها، بی پروایی و سنتز( ترکیب) است. این قسمت به ما اجاز میدهد که بیشتر ابعاد آینده را به جای جزئیات فعلی ببینیم؛ برای مثال، تصور این که در ده سال آینده وضعیت شغلی و تحصیلی ما چگونه خواهد بود، برعهده این بخش است.
پ : منطقه لمبیک چپ : این قسمت از مغز به ما کمک میکند تا روی احساسات خود کنترل داشته باشیم و در موقعیت های مشکل بر خویشتن مسلط باشیم. بدین ترتیب، در این بخش بیشتر درون گرا هستیم و مسال را از زاویه ای بسته می بینیم. این قسمت نظم، سازماندهی، برنامه ریزی، کنترل، اداره کردن و مدیریت خود ما را تضمین میکند.
ت : منطقه لمبیک راست : از لمبیک راست خود زمانی استفاده میکنیم که تمایل داشته باشیم در میان گروه باشیم و بخواهیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم یا این که به داشتن مجموعه ای از طرح های دلچسب و خوشحال کننده برای خود علاقه مند باشیم.
چنانچه هر چهار قسمت مغز فعال باشد عملکرد مغز و به تبع آن، استعدادهای ما به طرز شگرفی افزایش خواهند یافت در قسمت تکنیک ها به موارد یاد شده اشاره خواهد شد(درویش محمدی، ۱۳۸۶).
۲-۳-۱۳ توانایی برای مهارتی خاص
کودکان با تواناییهای ذاتی بالقوه به دنیا میآیند که در زندگی درصدی از این توانایی ها بالفعل شده و تواناییهای اکتسابی نیز به آن ها اضافه می شود. وقتی نوزاد به دنیا میآید، تقریباً ناتوان است و به مرور توانایی هایش اضافه می شود. اغلب والدین به دنبال کشف استعداد کودکانش هستند تا بتوانند آن ها را در این زمینه به رشد برسانند. استعداد شامل میزان بالای توانایی برای مهارتی خاص در افراد اس ( پورافکاری، ۱۳۸۲).
کودکان با استعداد کسانی هستند که برطبق تشخیص افراد صلاحیت دار و اهل فن به دلیل برخورداری از استعدادهای برجسته قادر به عملکردهای عالی هستن. این افراد بع خدمات و برنامه های آموزشی متفاوت، و رأی آنچه معمولا از طریق برنامه عادی مدرسه ارائه می شود. نیازمندند تا به مسئولیتشان نسبت به خود و جامعه واقف شوند. کودکان برخوردار از عملکرد بالا و با استعداد شامل کسانی میشوند که در هر یک از زمینههای زیر دارای موفقیتی مشهود یا توانایی بالقوه ای باشند :
۱- توانایی ذهنی عام
۲- استعداد تحصیلی خاص
۳- تفکر سازنده یا خلاق
۴- توانایی رهبری
۵- هنرهای نمایشی – دیداری
۶- توانایی روانی – حرکتی
( گلاگر، مترجم مهدی زاده،رضوانی، ۱۳۷۷).
مدرسه مهم ترین صحنه برای تجربه هایی خارج از خانه کودک است. دانش آموز در این صحنه نه تنها به کارگیری ابزارهای اساسی زندگی، مثل خواندن و ریاضی …، را می آموزد بلکه در زمینه نگرش ها و عادت های کاری نیز آموزش های بینایی می بیند؛ نگرش ها و عادت هایی که احتمالاً تا پایان عمر داوم خواهند داشت. به این ترتیب، مدارس روی هم رفته کارایی مناسبی به سود بیشتر دانش آموزان دارای توانمندی بالاتر از سطح متوسطه دارند اما اغلب در مورد آن دسته از دانش اموزانی که در طیف توانمندی در بالاترین یا پایینترین جایگاه قرار می گیرند، چندان موفق عمل نمی کنند(حاتمی، ۱۳۹۰).
والدین کودکان مستعد اغلب گزارش میدهند که بده بستان با نظام آموزشی مدرسه در زندگی آن ها منبع سرخوردگی است. به نظر میرسد که گرایش های کنونی به جایگزینی دانش آموزان با سطح های متفاوت توانمندی ها در یک کلاس درس، این وضعیت را بدتر هم کردهاست. معلمان با تعلیم مناسب هنوز هم میتوانند به نیازهای گوناگونی که نتیجه این ترکیب توانمندی در کلاس است پاسخ دهند ( متیوز، چوبینه، ۱۳۸۸). کودکان با استعداد در نظام آموزشی در زیر گروههای متعددی جای می گیرند. این که افراد هر زیرگروه چگونه با شرایط محیط کنار بیایند، با این واقعیت ها ارتباط پیدا میکند که مدارس، خانواده و جامعه، چگونه استعدادهای آن ها را به کار می گیرند(حاتمی، ۱۳۹۰).