بیان مسأله تحقیق
امروزه کارآفرینی و توانمندسازی به عنوان ابزار های مهم توسعه سازمانی محسوب میشوند؛ چرا که انسان های کارآفرین و توانمند موجب ایجاد بستر موفقیت ها در سازمان میشوند. همچنین با افزایش سریع رقبای جدید و ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به شیوه های مدیریت سنتی در شرکت ها، ضرورت کارآفرینی و توانمندسازی در سازمان ها احساس می شود. در این ارتباط وظیفه سازمان های پویا کشف و پرورش افراد خلاق و کارآفرین و توانمند است. شرایط جامعه و به خصوص اقتصاد ایران همواره تحت تأثیر درآمد های نفتی بوده و از این اقتصاد تک بعدی صدمات بسیاری دیده است، و علاوه بر آن موجب گردیده که فرصت های شغلی و مشاغل جدید با ریسک پذیری بالا در جامعه رو به رو باشند و همواره به دلیل عدم حمایت های دولت متضرر شوند. بنابرین برای رسیدن به توسعه یافتگی و گذر از میان کشور های در حال توسعه و جبران عقب ماندگی و توسعه اقتصادی کشور، راهی به غیر از فعال نمودن بخش های خصوصی و حمایت از کارآفرینان و افراد توانمند نیست. بهره وری از واژه های همیشه پویا است که همواره در معرض تکامل و تغییر است. بهره وری را فرهنگ استفاده بهینه و مطلوب از امکانات در دسترس میدانیم. مدیریت سازمان نقش بسزایی در فراهم آوردن زمینه مناسب به منظور نهادینه کردن و ارتقا بهره وری خواهد داشت و از این منظر مشارکت کارکنان کارآفرین و توانمند از اهمیت ویژه ای برخوردار است. گسستن از سازمان های مکانیکی و داشتن خصیصه ارگانیکی همراه با سیستم های فنی و اجتماعی به این معنا است که ساختار سازمانی به سوی پویایی، انعطاف پذیری، عدم تمرکز، نوآوری، فعالیت های تیمی، تفویض اختیارات، خود کنترلی، استقلال نسبی و … در حرکت است. کارآفرینی و توانمندسازی به مفهوم بروز خلاقیت و آفرینش ایده های نو در کسب و کار و ایجاد فرصت های شغلی و کارایی و بازده بالا و از میان بردن بیکاری در جامعه است (فیض، ۱۳۸۵).
یک سازمان در راستای کارآفرین و توانمند بودن افراد نیاز به ساختار مناسب و مدیران انعطاف پذیر دارد. سازمانی که استعداد های نهفته در خود را نتواند به عرصه ظهور برساند، در اندک زمانی مغلوب سازمان های دیگر خواهد شد. در سازمان ها به کارگیری استعداد ها و ارائه محصول جدید با هزینه اندک منابع، باعث به وجود آمدن پیشرفت می شود و نشان از مدیریتی لایق، با افق دید وسیع خواهد بود. کارآفرینی اکنون در تمامی کشور های توسعه یافته و در حال توسعه از اهمیت ویژه ای برخوردار است و مؤلفه توانمندسازی از موضوعات مهمی است که محققان بسیاری از کشور های در حال توسعه را به خود مشغول ساخته است، اگر چه هر روز مصاحبه یا گزارش های زیادی پیرامون کارآفرینی و توانمندسازی وجود دارد، اما شواهد عینی بیانگر این است که کارآفرینی و توانمندسازی در عمل در جامعه ایران بسیار ضعیف پیش می رود و برای تقویت و تعریف درست و عملی آن باید در جامعه یک برنامه اصولی و بلندمدت صورت پذیرد. باید قبل از رشد کارآفرینی به فکر تربیت و پرورش و تقویت کارآفرینی بود و موانع و مشکلات کارآفرینی و توانا ساختن کارکنان را از پیش رو برداشت. نکته بعدی این است که سیاست های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مناسبی اتخاذ کرد. به عقیده برخی کارآفرینان، بیشتر موانع پیش روی کارآفرینان در ایران ناشی از قوانین دست و پا گیر است. در سازمان های دولتی نیز از ایده های سرمایه بر حمایت نمی شود، گاهی با تهدید هم رو به رو میشوند. نکته دیگر، این است که اگر خواهان عملیاتی شدن کارآفرینی و توانمندسازی و رفع چالش های انطباق آموزش با اشتغال هستیم. نباید از یکی از این دو به نفع دیگری دست کشیده به عبارت دیگر باید با تربیت صحیح و آموزش کافی بچه ها شرایطی فراهم نمود که کارایی و توانمندسازی و درآمدزایی، از همان دوران کودکی و نوجوانی و جوانی با کار های کوچک و ساده شروع شود. لازم است با بررسی ابعاد مختلف کارآفرینی و ارزش های پیرامون کار فارغ التحصیلان، تناقض بین تحصیل و کار، تناقض بین آرزو ها و نهاد ها، رابطه بین نظام آموزشی و نابرابری درآمد، تاثیر مقایسه اجتماعی در افزایش انتظارات، فرهنگ چند شغلی شدن و عدم فرهنگ کارآفرینی که ریشه در متغییرهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و فردی دارند و با تمرکز بر آموزش مبتنی بر یادگیری کارآفرینی و توسعه و اقتصاد چند بعدی را محقق ساخته و همزمان با رشد جمعیت، بستری مناسب برای حل مشکلات کارآفرینی و اشتغال و توانا ساختن افراد را فراهم نمود. بنابرین هر چه سازمان ها به سوی ساختار های نوین، تغییر ماهیت دهند. انگیزه مفهوم کارآفرینی هم بیشتر می شود (فیض، ۱۳۸۵).
عوامل کارآفرینی و توانمندسازی به شاخص های جزئی مانند سن، تحصیلات و … تجزیه شده و تمام عوامل به صورت جداگانه و همچنین محور های دو سویه که با یکدیگر ارتباط دارند بررسی گردیده است.
اهمیت و ضرورت مسئله تحقیق