تاجر ورشکسته هم از جمله اشخاصی است که در امور مالی خود با محدودیت مواجه است ، ماده ۴۱۸ قانون تجارت در این خصوص مقرر میدارد :« تاجر ورشکسته از تاریخ صدور حکم از مداخله در تمام اموال خود حتی آنچه که ممکن است در مدت ورشکستگی عاید او گردد ممنوع است… . » همچنین بند۳ ماده ۸۴ ق.آ.د.م یکی از شرایط لازم برای اقامه دعوا را داشتن اهلیت قانونی دانسته است . بنابرین درخواست سازش نسبت به امور مالی از سوی تاجر ورشکسته امکان پذیر نیست و این درخواست می بایست از سوی نماینده وی یعنی مدیر تصفیه انجام شود . قسمت دوم ماده ۴۱۸ قانون تجارت مقرر میدارد :« در کلیه اختیارات و حقوق مالی ورشکسته که استفاده از آن مؤثر در تأدیه دیون او باشد مدیر تصفیه قائم مقام ورشکسته بوده و حق دارد به جای او از اختیارات و حقوق مزبوره استفاده کند .» بدیهی است که در امور غیر مالی تاجر ورشکسته محدودیتی نداشته و میتواند اصالتاً نسبت به درخواست سازش اقدام نماید .
بند دوم : داشتن سمت
سمت عنوانی است حقوقی که شخص با داشتن آن میتواند از دادگاه، رسیدگی به امری را درخواست و یا هر عمل و اقدام قانونی را معمول نماید که مربوط به شخص او نمی باشد .( شمس ، ۱۳۹۰ ، ج۱ ،ص۲۸۶ ). معمولاً اشخاص حقیقی محجور که در یک سری از امور با حجر و ممنوعیت روبرو هستند برای دخالت در امور، می بایست از طریق نماینده خود اقدام کنند. در اینجا است که بحث احراز سمت شخص غیر اصیل به میان میآید .
الف) اصیل
ممکن است شخص حقیقی درخواست سازش را خودش و اصالتاً ارائه نماید که در این موارد مفهوم سمت در نفع مستتر خواهد شد و با ذینفع بودن شخص نوبت به احراز سمت او نمی رسد . بنابرین با درخواست شخص حقیقی اصیل غالباً با مشکلی روبرو نخواهیم شد .
ب) نمایندگی و اقسام آن
نمایندگی عنوانی است که به موجب آن شخص اقدام به انجام عمل حقوقی به نام شخص دیگر، به حساب او به منظور تأمین اهداف او می کند . (همان ، ص۲۸۸ ).
همان گونه که گفته شد، برخی از اشخاص در یک سری از امور با ممنوعیت هایی همراه هستند (اشخاص حقیقی محجور ) و یا به علّت طبیعت این اشخاص اقدامات آن ها باید به وسیله نمایندگان آن ها انجام شود ( اشخاص حقوقی ). البته این نمایندگان می بایست جهت هر گونه اقدامی سمت خود را به اثبات برسانند که این امر از طریق مدارکی ( که بنا به مورد تفاوت دارد) قابل اثبات است .
نمایندگی را می توان به سه دسته تقسیم کرد :
-
- نمایندگی قانونی
-
- نمایندگی قضایی
- نمایندگی قراردادی
در ادامه ضمن توضیح مختصر درمورد هریک به بررسی طریقه ی درخواست سازش از سوی آن ها نیز خواهیم پرداخت.
- نمایندگی قانونی
زمانی که عنوان نمایندگی در قانون به طور مشخص تعیین شده باشد و اراده هیچ یک از طرفین در آن دخالتی نداشته باشد، به آن نمایندگی قانونی اطلاق می شود . ولایت پدر و جد پدری نسبت به فرزند صغیر نوعی نمایندگی قانونی است.
امّا سوال این است که آیا ولی قهری میتواند نسبت به دعاوی مولی علیه درخواست صلح و سازش نماید یا خیر؟ در فرض ممکن بودن درخواست، آیا ولی قهری میتواند دعوا را با صلح خاتمه دهد ؟
همان گونه که میدانیم هر نماینده ای در اقداماتی که از سوی منوب عنه انجام میدهد می بایست غبطه و مصلحت او را رعایت کند . بنابرین ولی قهری هم با فرض رعایت این موضوع، عملی کاملاً صحیح و نافذ انجام داده و با محدودیتی روبرو نخواهد بود. بدیهی است که احراز سمت ولی از طریق ارائه شناسنامه امکان پذیر است.
مورد دیگری از نمایندگی قانونی، نمایندگی مدیر شرکت تجاری نسبت به شرکت میباشد.(البته نمایندگی شخص معین به عنوان مدیر مبتنی بر قرارداد و تعیین میباشد( . (همان ، ص۲۹۰ ).
همان سوال قبل در این مورد هم قابل طرح است که آیا مدیر شرکت تجاری حق صلح و سازش نسبت به دعاوی شرکت را دارد یا خیر؟
در پاسخ باید گفت با توجه به اینکه حدود اختیارات مدیر در اساسنامه و یا شرکت نامه مشخص می شود ، چنانچه به اختیار مدیر در سازش تصریح شده باشد، مدیر بر همان اساس حق صلح و سازش را خواهد داشت ولی در غیر این صورت ، در خصوص هریک از شرکتهای تجاری موضوع متفاوت خواهد بود که از حوصله بحث خارج است .
- نمایندگی قضایی
به نماینده ای که از طریق رأی دادگاه تعیین می شود ، نمایندگی قضایی میگویند . مانند نمایندگی قیم از صغیر یا مجنونی که تحت قیومت اوست ، امین جنین ، امین غایب مفقودالاثر ، امین عاجز که همه این موارد جزء نمایندگان قضایی هستند .
این که آیا این نمایندگان حق سازش نسبت به دعاوی منوب عنه را دارند یا خیر باید گفت: در خصوص قیم ماده ۱۲۴۲ ق.م مقرر داشته است :« قیم نمی تواند دعوی مربوط به مولی علیه را به صلح خاتمه دهد مگر با تصویب مدعی العموم. » [۶]
بنابرین خاتمه دادن دعوای مولی علیه توسط قیم می بایست با تصویب دادستان انجام شود .
در مورد امین جنین (ماده ۱۰۳ ق.ا.ح ) و امین غایب مفقودالاثر( مواد ۱۰۱۲ ق.م و ۱۴۰ ق.ا.ح) نیز همان حکم قیم جاری میباشد ؛ یعنی امین جنین و امین غایب مفقودالاثر هم باید جهت مختومه کردن دعوای مولی علیه با سازش تصویب دادستان را اخذ نمایند .(مواد ۱۱۹ ق.ا.ح و۱۰۱۵ ق.م).
بدیهی است که مواد فوق الذکر تصویب دادستان را صرفاً جهت مختومه کردن دعوا به سازش لازم می دانند بنابرین، صرف درخواست سازش و حضور در جلسات مربوط به مذاکرات اصلاحی نیازی به تأیید و تصویب دادستان ندارد .
آخرین موردی که از آن به عنوان نمایندگی قضایی نام برده شد، نمایندگی امین عاجز میباشد.(ماده۱۰۴ ق.ا. ح). قانونگذار در ماده ۱۲۳ ق.ا.ح در این خصوص مقرر داشته که :« امینی که برای اداره اموال عاجز معین می شود به منزله وکیل عاجز و احکام وکیل نسبت به او جاری است . »
بنابرین امین عاجز در صورتی حق صلح و سازش نسبت به دعاوی شخص عاجز را دارد که این اختیار به صراحت از سوی عاجز به او اعطا شده باشد ؛ در غیر این صورت صلح انجام شده از سوی امین غیرنافذ بوده و در صورت تنفیذ عاجز دارای اثر خواهد بود . لازم به ذکر است که در همه موارد فوق الذکر نماینده قضایی می بایست مدارک مثبت نمایندگی خود ( از قبیل قیم نامه و … ) را نیز ضمیمه درخواست خود نماید تا سمت او در این میان احراز شود .
- نمایندگی قراردادی
به نمایندگی که در آن شخصی، دیگری را به موجب قرارداد نماینده خود قرار میدهد ، نمایندگی قراردادی میگویند . نمونه بارز این نوع نمایندگی وکالت است که در آن شخصی، دیگری را وکیل خود در انجام اعمال حقوقی می کند.
وکالت در دعوا را می توان به وکلای دادگستری و نمایندگان حقوقی وزارتخانه ها (ماده ۳۲ ق.آ.د.م ) و مشاوران حقوقی دارای پروانه و نیز در برخی موارد به نماینده غیر وکیل دادگستری اعطا نمود . لازم به ذکر است که صرف اعطای وکالت به وکیل اختیارات محدود به وکالتنامه و متعارف را برای او ایجاد می کند بنابرین وکیل در صورتی حق صلح و سازش را دارد که موکل صراحتاً این اختیار را به او اعطا کرده باشد . در قانون آیین دادرسی مدنی نیز قانونگذار در صورتی وکیل را نایب در صلح و سازش میداند که این اختیار صراحتاً در وکالت نامه ی وکیل ذکر شده باشد (بند ۲ ماده۳۰ ق.آ.د.م ).