رویکرد انتظار ضربدر ارزش[۱۳۹]
یکی دیگر از رویکردهای انگیزشی نظریه انتظار ضربدر ارزش است این نظریه انگیزشی هم جنبه رفتاری دارد و هم جنبه شناختی. فرمول این نظریه به گونه زیر است:
انگیزش مساوی است با انتظار موفقیت ضربدر ارزش تشویقی موفقیت[۱۴۰]
بنا به فرمول بالا مقدار زمان و کوششی که افراد مایلند صرف انجام یک فعالیت یا کاری بکنند برابر با حاصل ضرب دو عامل زیر یعنی سطح انتظارشان در رابطه با این که تا چه حد آن کار را با موفقیت انجام خواهند داد و میزان ارزشی است که برای آن کار قائلند یا فایده یا پاداشی که از انجام آن کار نصیبشان میشود. ویژگی فرمول بالا این است که دو متغیر یا عامل اصلی آن یعنی انتظار موفقیت[۱۴۱] و ارزش تشویقی ناشی از موفقیت در هم ضرب میشوند خاصیت ضرب شدن این است که بالا بودن سطح هر عامل بر بالا بودن سطح نتیجه یعنی انگیزش تأثیر فراوانی دارد در مقابل هرگاه یکی از دو عامل صفر باشند نتیجه نیز صفر خواهد شد یعنی انگیزش فرد برای انجام تکلیف برابر صفر خواهد شد. به عنوان مثال اگر دانشآموز یا دانشجویی بر این باور باشد که در امتحانی که پیش رو دارد موفق خواهد شد (انتظار بالا ) و اگر موفقیت در آن امتحان برایش مهم باشد (ارزش بالا ) آن گاه انگیزش او نیز بالا خواهد بود اما اگر هر یک از دو عامل صفر باشد انگیزش او صفر خواهد بود(کوثری، ۱۳۹۰).
رویکرد انسان گرایی[۱۴۲] (انسان گرایانه)
نظریه مزلو درباره انگیزش (۱۹۷۰-۱۹۰۸) روان شناس آمریکایی را هم پیشگام، و شاید هم، بنیان گذار انسان گرایی در حوزه روان شناسی می دانند؛ و نیز روان شناس برجستهای در نظریه انگیزش به شمار می رود. به نظر او هر شخص می کوشد با نظم و ترتیب خاصی نیازهایش را ارضا کند. هنگامی که شخصی در موقعیتی قرار بگیرد که میتواند چندین نیازش را همزمان ارضا کند ابتدا به ارضای نیازی خواهد پرداخت که در آن هنگام بیشترین اهمیت را برایش دارد. مزلو به وجود سلسله مراتبی در نیازهای انسان قائل است که برای همه مردم یکسان است و این نیازها به ترتیب سطح، ارضا میشوند. سلسله مراتب نیازها از دیدگاه او به این قرار است:
۱-نیازهای تن کارشناختی (فیزیولوژیک): نیاز به غذا، نوشیدنی، جنس و حمایت
۲-نیازهای ایمنی: امنیت، نظم، حمایت و مصونیت و ثبات خانواده
۳-نیازهای محبت: محبت (دوست داشتن و دوست داشته شدن)، تعلق (پیوند) گروهی و پذیرش شخصی
۴-نیازهای عزت نفس: احترام به خویشتن، حیثیت، شهرت و منزلت اجتماعی
۵-نیازهای خود شکوفایی (تحقق ذات): احساس شایستگی و کفایت، رسیدن به هدفهای شخصی، جاه طلبی، ذوق و قریحه
گاهی هم نیازهای مذکور را به دو گروه بزرگ طبقه بندی میکنند به این صورت:
۱-نیازهای کمبود یا نیازهایی که تقریباً در سطح پایینی قرار دارند شامل نیازهای: فیزیولوژیک، ایمنی، تعلق خاطر یا وابستگی و محبت، احترام خویشتن یا عزت نفس
۲-نیازهای خود شکوفایی یا عالی که نسبت به نیازهای کمبود در سطح بالاتری قرار دارند و پس از ارضای نیازهای گروه اول، ارضای این نیازها مظرح میشود اگر چه گاهی ممکن است بعضی از مردم، ارضای یکی از نیازهای خود شکوفایی را بر ارضای نیازهای کمبود یا اولیه ترجیح دهند. مثلاً حفظ آبرو و ارزشمندی را بر تحمل گرسنگی ترجیح دهند. نیازهای خود شکوفایی همه نیازهای: رشد و گسترش دادن استعدادها و توانایی ها، رغبت به دانستن و فهمیدن، و نیازهای زیبایی شناختی[۱۴۳] را در بر می گیرند(شعاری نژاد، ۱۳۷۸: ۹۲-۹۰).
رویکرد شانزده نیازی ریس
نظریه جدیدی که در حوزه نظریات مربوط به نیاز مطرح شده است نظریه شانزده نیازی ریس است پرفسور استیون ریس[۱۴۴] (۲۰۰۴) پس از مطالعه روی ۶۰۰۰ نفر ۴۰۰ نیاز را فهرست کرد سپس موارد مشابه را حذف نمود تا به ۳۲۸ عبارت در مورد نیازهای انسانی رسید. در مرحله بعدی از ۲۰۰۰۰ نفر در سه کشور کانادا و آمریکا و ژاپن خواسته شد که این ۳۲۸ مورد را به ترتیب اولویت ارزش گذاری کنند سپس با تحلیل عاملی داده ها به شانزده نیاز اساسی دست یافت او نتیجه کار خود را در سال ۲۰۰۴ در کتابی منتشر کرد. نیازهای شانزدهگانهی ریس به قرار زیر میباشد:
-پذیرش: نیاز به تأیید دیگران
-کنجکاوی: نیاز به یادگیری
-خوردن: نیاز به غذا
-خانواده: نیاز به تربیت کودکان
-افتخار: نیاز به وفاداری به ارزش ها
-آرمان گرایی: نیاز به عدالت اجتماعی
-استقلال: نیاز به فردیت[۱۴۵]
-نظم: نیاز به سازمان دهی، ثبات و محیط قابل پیشبینی
-فعالیت بدنی: نیاز به ورزش
-قدرت: نیاز به تأثیر اراده
-عشق: نیاز به آمیزش جنسی
-تماس اجتماعی: نیاز به دوستان
-پسانداز: نیاز به جمع آوری
-وضعیت: نیاز به اهمیت جایگاه اجتماعی
-آرامش: نیاز به ایمنی و آسایش
-انتقام: نیاز به دفاع از خود
ریس این نیازها را از نیازهای اساسی انسان برشمرده است او معتقد است که این شانزده نیاز شخصیت انسان را شکل میدهند و رفتار او را توجیه میکنند(کوثری، ۱۳۹۰).
دسته بندیهای جدید انگیزشی
سه دسته بندی جدید انگیزشی عبارتند از:
الف-ایمز و ایمز[۱۴۶] (۱۹۸۵)
ب-الکس و ویکفیلد[۱۴۷] (۲۰۰۲)
ج -پینتریج (۲۰۰۳)
الف-دیدگاه ایمز برای دسته بندی نظریه های انگیزش
ایمز (۱۹۸۵) معتقد است نظریه های جدید انگیزش دارای یک ویژگی مشترک میباشند که آن توجه به شناخت است. او با توجه به مؤلفه مورد تأکید و نیز با توجه به جهت گیری و رویکرد پژوهشی نظریه های موجود را چنین دسته بندی میکند:
نظریه های مربوط به انگیزش درونی
نظریه های انتظاری [۱۴۸]
خود کارآمدی
نظریه های مقایسه اجتماعی[۱۴۹]
خود ارزشیابی[۱۵۰]
به باور او محورهای مورد تأکید در نظریه های یاد شده به ترتیب عبارتند از: نیاز به خود تعیین گری در نظریه مربوط به انگیزش ذاتی، انتظار توفیق در نظریه انتظاری، شایستگی و کارآمدی در نظریه خودکارآمدی[۱۵۱]، نظام پاداش در مقایسه های اجتماعی و بالاخره ادراک تعاملهای بین فردی در حوزه خود ارزشیابی (کارشکی و محسنی، ۱۳۹۱: ۵۱-۴۹).
ب-دیدگاه الکس و ویکفیلد برای دسته بندی نظریه های انگیزش
الکس و ویکفیلد نظریه های جدید انگیزشی را در چهار دسته توصیف کردند
۱-نظریه های انتظاری
۲-نظریه های معطوف به علل بر انگیزانندهی رفتار
۳-نظریه های ادغام گر انتظار ارزش و
۴-نظریه ادغام گر شناخت و انگیزش