ROA: بازده داراییها
Ln SIZE: اندازه شرکت
۳- بین شاخص نسبت تمرکز n بنگاه و مدیریت سود،رابطه معناداری وجود دارد.
EARNINGS management = CRn LVG + ROA + LnSIZE
که متغیرهای مورد استفاده در این الگو عبارتاند از:
EARNINGS management : مدیریت سود
CRn: بین شاخص نسبت تمرکز n بنگاه
FINANCIAL LVG: اهرم مالی
ROA: بازده داراییها
LnSIZE: اندازه شرکت
۳-۵- متغیرهای پژوهش
متغیر یک مفهوم است که بیش از دو یا چند ارزش یا عدد به آن اختصاص داده میشود. به عبارت دیگر، متغیر به ویژگیهایی گفته میشود که میتوان آن ها را مشاهده یا اندازه گیری کرد و دو یا چند ارزش یا عدد را جایگزین آن ها نمود. عدد یا ارزش نسبت داده شده به متغیر، نشاندهنده تغییر از یک فرد به فرد دیگر یا از یک حالت به حالت دیگر است (دلاور، ۱۳۸۴).
متغیرهای این پژوهش به منظور آزمون فرضیهها، به سه گروه متغیرهای مستقل، وابسته و کنترل تقسیم میشوند:
۳-۵-۱- متغیر مستقل
متغیر مستقل این پژوهش، رقابت در بازار محصول است که بیانگر توان بازار شرکتها است. توان بازار به معنی کنترل یک شرکت بر قیمت یا سطح تولید محصولش است. از جنبه عملیاتی، توان بازار را میتوان به عنوان توان انحصاری، انحصار چند جانبه یا رقابتی یک شرکت تعریف کرد (پاندی، ۲۰۰۴). برای اندازهگیری این متغیر در این پژوهش از شاخص Q توبین استفاده میشود. همچنین، به منظور بررسی بیشتر، علاوه بر شاخص Q توبین، از دو شاخص هرفیندال-هیرشمن و نسبت تمرکز n بنگاه نیز استفاده میشود.
۱- شاخص Q توبین: که از تقسیم کل سهام به ارزش بازار به علاوه کل بدهی به ارزش دفتری بر کل داراییها به ارزش دفتری، حاصل میشود. لیندنبرگ و رأس (۱۹۸۱) نشان دادند که نسبت Q توبین (یا به بیان ساده تر نسبت Q) از نظر تئوریکی صحیح بوده و توانمندترین معیار قدرت بازار شرکت است. در بازارهای رقابتی، نسبت Q توبین تمامی شرکتها برابر با یک خواهد بود. انتظار بر این است که شرکتهای دارای نسبت Q توبین بیشتر از یک از مزیت رقابتی به شکل قدرت انحصار یک جانبه یا چند جانبه برخوردار باشند. این متغیر در پژوهشهای چوالیر (۱۹۹۳)، چونگ[۷۷] و پرویت[۷۸] (۱۹۹۴)، راتیناسامی و همکاران (۲۰۰۰)، پاندی (۲۰۰۴) و گانی و همکاران (۲۰۱۱) با همین تعریف مورد استفاده قرار گرفته است.
۲- شاخص هرفیندال-هیرشمن: یک شاخص اقتصادی است که برای سنجش میزان انحصار و رقابت در بازار به کار برده میشود و از حاصلجمع توان دوم سهم بازار کلیه شرکتهای فعال در صنعت به دست می آید. حاصل که بین ۰ تا ۱ بوده، هر چقدر به ۱ نزدیکتر باشد، بیانگر تمرکز و کمتر بودن رقابت و هر چه به ۰ نزدیکتر باشد، نشاندهنده عدم تمرکز و بیشتر بودن رقابت است (حساسیگانه و همکاران، ۱۳۸۷). این متغیر در پژوهشهای گانی و همکاران (۲۰۱۱) و خداداد کاشی و شهیکی تاش (۱۳۸۴) با همین تعریف مورد استفاده قرار گرفته است.
۳- شاخص نسبت تمرکز n بنگاه: یکی از شاخصهای تمرکز است که در اکثر مطالعات تجربی به کار برده میشود و از حاصلجمع سهم بازار n بنگاه برتر به دست میآید. حاصل این شاخص نیز همانند شاخص هرفیندال-هیرشمن بین ۰ تا ۱ بوده، که هر چقدر به ۱ نزدیکتر باشد، نشاندهنده تمرکز بیشتر و هرچه به صفر نزدیکتر باشد، نشاندهنده رقابت بیشتر است. این متغیر در پژوهش خداداد کاشی و شهیکی تاش (۱۳۸۴) با همین تعریف مورد استفاده قرار گرفته است.
۳-۵-۲- متغیر وابسته
متغیر وابسته در این تحقیق مدیریت سود است. به اعتقاد اسچیپر( ۱۹۸۹) مدیریت سود مداخله هدفمند در فرایند گزارشگری مالی برون سازمان شرکت به قصد کسب منافع شخصی است. بلکویی (۲۰۰۴) معتقد است مدیریت سود بخشی از حسابداری طراحی شده است. یعنی ایجاد هدف و تصویر از پیش ساخته برای انتقال اطلاعات با به کارگیری اطلاعات حسابداری است. هموار سازی سود، مدیریت سود، حسابداری ساختگی و قصورهای سیستم حسابداری جنبههای مختلف حسابداری طراحی شده هستند.
از دیدگاه دیجورج و دیگران (۱۹۹۹) مدیریت سود هم در دامنه گزارشگری مالی و حسابداری تعهدی و هم در سایر فعالیت ها و اقدام های مدیریت صورت میگیرد. اما، بیشتر محققانی نظیر هیلی ( ۱۹۸۵) ، اسچیپر (۱۹۸۹) و بلکویی ( ۲۰۰۴) مدیریت سود را بیشتر در محدوده گزارشگری مالی و حسابداری تعهدی امکان پذیر میدانند. فاما و جنسن (۱۹۸۳) و بیتی و دیگران ( ۲۰۰۲) معتقدند شرکت های سهامی عام به دلیل تئوری نمایندگی در مقایسه با شرکت های سهامی خاص انگیزه های بیشتری برای اجرای مدیریت سود دارند. نتایج تحقیق هاکرمن و زمیجوسکی (۱۹۷۹) نشان داد مدیران شرکت هایی که پاداش خود را بر مبنای سود حسابداری دریافت میکنند، برای بیشتر نشان دادن سود از روش های حسابداری افزایش دهنده سود استفاده میکنند. در این تحقیق مدیریت سود است. مدیریت سود به وسیله مدل تعدیل شده عملکردی جونز که برای اولین بار توسط کوتاری و همکارانش در سال ۲۰۰۵ معرفی شد، اندازه گیری می شود. در این روش اقلام تعهدی اختیاری به وسیله بخشی از کل اقلام تعهدی که با فاکتورها ی اساسی و خاص هر شرکت توجیه نمیشود، برآورد میگردد. در این مدل ابتدا کل اقلام تعهدی هر دوره (TAC) به شیوه ذیل محاسبه میگردد:
TACi,t = OIi,t – CFOi,t
OIi,t: سودعملیاتی
CFOi,t:خالص جریان وجه نقد ناشی از فعالیتهای عملیاتی شرکت
سپس با بهره گرفتن از رگرسیون OLS حساسیت کل اقلام تعهدی نسبت به رشد درآمدها، اموال، ماشین آلات و تجهیزات ناخالص و نرخ بازده داراییها سنجیده میگردد. رگرسیون ذیل باید برای هر صنعت و هر سال به منظورکنترل تفاوتهای ساختار داراییها و عملیات شرکتها استفاده گردد:
TACi,t/ TAi,t-1 = a (1 / TAi,t-1) + b [(ΔSALEi,t– ΔRECi,t-1)/ TAi,t-1] + c (PPEi,t/TAi,t-1) + d (ROAi,t/ TAi,t-1) + εt
TACi,t: کل اقلام تعهدی شرکت
TAi,t-1: جمع داراییهای شرکت
ΔSALEi,t: تغییرات درآمدهای عملیاتی شرکت
ΔRECi,t-1:تغییرات درخالص حسابهای دریافتنی شرکت
PPEi,t: اموال، ماشین آلات و تجهیزات شرکت
ROAi,t: سود خالص تقسیم بر مجموع داراییهای شرکت
سپس با بهره گرفتن از ضرایب رگرسیون در معادله ۲ که برای شرکتهای هر صنعت و هر سال برآورد شده اند، اقلام تعهدی غیراختیاری(NDAC) را برای تک تک شرکتهای همان صنعت و همان سال محاسبه میکنیم :
NDACi,t/ TAi,t-1 = a (1 / TAi,t-1) + b [(ΔSALEi,t– ΔRECi,t-1)/ TAi,t-1] + c(PPEi,t/ TAi,t-1) + d (ROAi,t/ TAi,t-1) + εt
در نهایت اقلام تعهدی اختیاری (DA) برای هر شرکت و در هر سال، با کاستن اقلام تعهدی غیراختیاری از کل اقلام تعهدی واقعی آن شرکت و در سال مورد نظر محاسبه میگردد:
DAi,t = TACi,t – NDACi,t
۳-۵-۳- متغیرهای کنترلی
به منظور کنترل دیگر عوامل احتمالی مؤثر بر مدیریت سود، تعدادی از ویژگیهای قابل مشاهده شرکتهای نمونه آماری به عنوان “متغیرهای کنترلی” مد نظر قرار گرفت: ۱- اهرم مالی که توسط نسبت ارزش دفتری کل بدهی ها به ارزش دفتری کل دارایی ها اندازه گیری میشود. ۲- اندازه شرکت که عبارت است از لگاریتم طبیعی ارزش بازار سهام شرکت.
۳-۶- قلمرو پژوهش