“
تحلیل راهبردی در مدیریت هزینه، گامی است فراتر از بررسی صِرف وضعیت موجود؛ بلکه فرایندی است مستمر و مؤثر برای مقایسه هزینه های درونی سازمان با سایر رقبا. به بیانی دیگر، تحلیل راهبردی هزینه، بر ارزیابی مستمر وضعیت سازمان در ارتباط با سایر رقبا تأکید دارد. عموماً فعالیتهای هر مؤسسهای شامل انجام مجموعهای از امور است مانند طراحی، تولید، بازاریابی، تحویل و خدمات پس از فروش که هر یک دارای هزینه های متعددی هستند. ترکیب مجموع این هزینه های متنوع، نشان دهنده ساختار هزینه داخلی سازمان است. با این تعریف، هزینه هر فعالیت در وضعیت مجموع هزینه های شرکت و در ارتباط با هزینه های سایر رقبا تأثیری شگرف دارد. با توجه به این مطلب، تأکید اصلی تحلیل راهبردی هزینه ، مقایسه هزینه فعالیتهای مختلف سازمان با هزینه های مشابه رقبای اصلی و نیز توجه به ضرورت تفکیک بین هزینه های رقابتی و غیر رقابتی و عنایت به این نکته است که چه منابعی، منبع هزینه رقابتی و چه مواردی عامل هزینه های غیر رقابتی هستند.
موضوع حائز اهمیت دیگر ، وضعیت هزینه های یک شرکت است که در توضیح آن باید گفت: رابطه وضعیت یک شرکت، تابعی از چگونگی هزینه مجموع فعالیتهای مرتبط با عملکرد کاری شرکت در مقایسه با مجموع هزینه فعالیتهای انجام شده از جانب سایر رقبا است.
۲-۲-۲- ماهیت هزینه ها
هزینه های اقتصادی شامل هزینه های صریح و هزینه های ضمنی است. هزینه های صریح عبارت است
از مخارج واقعی واحد تولیدی برای خرید یا استخدام عوامل تولید. هزینه های ضمنی به ارزش عوامل تولید اطلاق می شود که متعلق به واحد تجاری بوده و توسط واحد تجاری به کار گرفته شده است، ارزش این هزینه ها از طریق آنچه که از بهترین استفاده آن ها عاید میگردد محاسبه و برآورد می شود. واحد تجاری باید به هر عامل تولید قیمتی برابر آنچه که در بهترین استفادهاش می تواند عاید شود، بپردازد. این امر به نظریه هزینه فرصت معروف است. هزینه های اقتصادی یا فرصت را باید از هزینه های حسابداری که فقط به مخرج واقعی واحد تجاری جهت خرید یا استخدام عوامل مربوط می شود و به آن ها هزینه های صریح میگویند، متمایز ساخت.هزینه های حسابداری یا تاریخی برای گزارشهای مالی در خصوص مقاصد مالیاتی اهمیت دارد.اما، جهت مقاصد تصمیم گیری مدیریت، هزینه های اقتصادی یا فرصت مفاهیم هزینه های مربوطه هستند ( سالواتوره،[۷] ترجمه پورمقیم،۱۳۸۶).
۲-۲-۳- طبقه بندی کلی هزینهها
حسابداری مالی، بیان «هزینه» به عنوان یک اندازه گیری، در عبارت پولی، از مقدار منابع مورد استفاده جهت برخی اهداف، تشریح می شود. در حسابداری مدیریتی، بیان «هزینه» در راه های بسیار متفاوتی به کار می رود. در واقع انواع متفاوتی از هزینه ها وجود دارد ، که برای اهداف مختلفی مورد استفاده میباشد.
فعالیتهای مدیریت، متمرکز بر طرحریزی و کنترل است. طرحریزی شامل تعیین اهداف و نحوه دستیابی به اهداف است و کنترل شامل عاملی برای اطمینان از تحقق این اهداف است. برای انجام این مسئولیت ها، مدیران به اطلاعاتی درباره مؤسسه نیاز دارند. از دیدگاه حسابداری، این اطلاعات اغلب مربوط به هزینه های مؤسسه است. در حسابداری مدیریت، واژه هزینه به انواع گوناگونی به کار میرود و این هزینه ها با توجه به نیازهای اطلاعاتی مدیریت به روش های مختلفی طبقه بندی میشوند. مدیران برای تهیه گزارشهای مالی برون سازمانی، طرحریزی بودجه و تصمیم گیری به اطلاعاتی درباره هزینه ها نیاز دارند و هر استفاده متفاوت از این اطلاعات، طبقه بندی و تعریف متفاوت هزینه ها را میطلبد. برای مثال، تهیه گزارشهای مالی برای افراد برونسازمانی، نیازمند استفاده از بهایتمامشده تاریخی است در حالی که لازمه تصمیم گیری، پیشبینی هزینه های آتی است. هزینه ها در همه انواع مؤسسات اعم از تجاری، تولیدی، خرده فروشی و خدماتی وجود دارند.اما به طور کلی ، انواع هزینه هایی که انجام می شود و شیوه طبقه بندی آن ها به نوع مؤسسه بستگی دارد البته باید توجه داشت فعالیتهای مؤسسات تولیدی،گسترده تر از انواع دیگر مؤسسات است.این فعالیتها شامل خریدمواد خام، تولید کالا، بازاریابی، توزیع و صدور صورتحساب است (گاریسون و همکاران،۲۰۰۳).
بطورکلی هزینه ها در مؤسسات تولیدی به دو دسته هزینه های تولیدی و هزینه های غیر تولیدی دستهبندی میشوند که در ادامه هریک را تشریح میکنیم:
۲-۲-۲-۱- هزینه های تولیدی
هزینه های تولید عبارتاند از:
-مواد مستقیم : به هر نوع موادی که یک جزء قابل شناسائی محصول تکمیل شده را تشکیل میدهد، را مواد مستقیم میگویند که ممکن است به شکل مواد خام مانند، نیشکر در تولید قند یا قسمت های ساخته شده و خریداری شده مانند موتور در مونتاژ اتومبیل باشد. که برای تولید بسیاری از محصولات مواد مستقیم قسمت عمده هزینه های تولید را تشکیل میدهد.
-دستمزد مستقیم: دستمزدی است که بابت کاری پرداخت می شود که مستقیم صرف تبدیل مواد اولیه به کالای ساخته شده انجام می شود.
-سربار تولید : شامل کلیه هزینه های تولیدی است که مربوط به موضوع هزینه است، ولی با روشی با صرفه قابل ردیابی به موضوع هزینه نیست. نمونه های آن عبارتند از هزینه های برق، ملزومات ،مواد غیر مستقیم ،…. (هورن کرن و همکاران ،۲۰۰۶،ترجمه پارسائیان و بزرگ اصل).
۲-۲-۲-۲- هزینه غیر تولید
بازاریابی یا فروش: شامل هزینه های تامین سفارش مشتریان و رساندن کالاها به دست مشتریان.
اداری: شامل تمام هزینه های اجرایی، سازمانی و دفتری مربوط به اداره امور عمومی شرکتهاست، نمونه هایی از آن، هزینه پاداش مدیران، حسابداری عمومی، منشیگری و روابط عمومی است (گاریسون و همکاران[۸]،۲۰۰۳).
شکل ۲-۱- طبقبندی کلی هزینه
۲-۲-۴- رفتار هزینه
گاریسون و نورین (۲۰۰۳)، رفتار هزینه را به این صورت تعریف کرده اند : رفتار هزینه به این معنی است که هزینه ها چگونه نسبت به تغییراتی که در سطح فعالیت رخ میدهد، واکنش نشان می دهند.
مدیرانی که رفتار هزینه ها را بهتر میشناسند شرایط بهتری برای پیش بینی مسیر هزینه ها در شرایط عملیاتی گوناگون داشته و می توانند فعالیتهای شرکت و در نتیجه سود را بهتر طرح ریزی کنند.هزینه های تولیدی یه ثابتند و یا متغیر که هزینه های ثابت، هزینه هایی هستند که با تغییر سطح فعالیت هیچگونه تغییری نمیکند و هزینه های متغیر، هزینه هایی هستند که تغییرات آن ها بسته به تغییر در سطح فعالیت تغییر میکنند.
۲-۲-۵- مفروضات اصلی الگوی رفتار هزینه
در نگرش سنتی حسابداری صنعتی، طبقه بندی هزینه ها به اجزاء ثابت و متغیر و با توجه به سه مفهوم هزینه، افق زمانی و دامنه مربوط انجام می شود به همین دلیل در این بخش ابتدا هریک از این مفاهیم به صورت مختصر شرح داده می شود و سپس مفروضات اصلی الگوی هزینه ارائه می شود.
– موضوع هزینه[۹]: هر موضوعی که اندازه گیری مجرای هزینه آن مورد نیاز باشد، موضوع هزینه تلقی می شود. یک قلم هزینه خاص ممکن است نسبت به یک موضوع هزینه، متغیر و نسبت به موضوع دیگر ثابت باشد.
“