-
- بغی، قیام و تعرض علیه حکومت و همان جرم سیاسی است. ولی محاربه، قیام علیه مردم و امنیت جامعه است و جرم عمومی و اجتماعی محسوب میشود.
-
- در مقوله بغی، عنصر تشکل و گروهی بودن شرط است و عاملان آن را «فئه با غیه» یعنی گروه سرکشی مینامند؛ ولی در محاربه گروهی بودن و تشکل به آن معنا شرط نیست و یک نفر هم میتواند شمشیر و سلاح به دست بگیرد وشرارت کند و امنیت جامعه و مردم را سلب نماید، که در این صورت محارب نامیده میشود.
-
- در محاربه عنصر بهکارگیری سلاح، ارعاب و تهدید با اسلحه سرد و گرم شرط است؛ ولی بغی و جرم سیاسی بدون سلاح و حتی در قالب گفتار و اعتراض نیز میتواند تحقق پیدا کند.
-
- در محاربه عنصر ارعاب مردم و ایجاد رعب و وحشت در جامعه شرط است؛ ولی در بغی و جرم سیاسی چنین شرطی وجود ندارد. بدون ارعاب مردم و با روش آرام و مسالمت آمیز وصرفاً با ایجاد بدبینی در میان مردم نسبت به حکومت و حاکمان و از طرق مختلف دیگر نیز میتواند تحقق پیدا کند. بغی و جرم سیاسی بر اساس یک فکر، اندیشه و اعتقاد، گرچه به طور واهی و خیالی و با مطالبات و انگیزه های سیاسی و اعتقادی صورت میگیرد، ولی محاربه از عنصر فکر، اندیشه و اعتقاد تهی است. صرفاً با انگیزه های مادی، زورگویی، با جگیری و بلکه گاهی بیهدف و از روی شرارت انجام میگیرد. محارب در روایات با عنوان «من سلّ سیفه» مطرح است. یعنی هرکس که شمشیر، چاقو و یا هر نوع سلاح سرد یا گرمی را به دست گیرد و عریان کند در کوچه، بازار، ملأعام مردم را بترساند و یا معابر، راهها و جادهها را ناامن سازد و یا راهزنی کند و از جامعه و مردم سلب امنیت نماید، آزادی و آرامش آنان را سلب می کند.
-
- بغی و جرم سیاسی : گرچه به ظاهر و در ادعا و یا پندار عاملان آن ـ به عنوان دفاع از حقوق و آ زادیها مردم دربرابر قدرت و حکومت انجام میگیرد، ولی محاربه درست به عکس جرم را مورد تهدید قرار دهد، همه آن ها را «محارب» و اینگونه اعمال را «محاربه با خدا و رسول خدا» مینامند
سیاسی، مسقیماً علیه حقوق، آزادی و آرامش مردم ضعیف و پیپناه خدا و سلب امنیت جامعه به وقوع میپیوندد.
- بغی و جرم سیاسی : گرچه به ظاهر و در ادعا و یا پندار عاملان آن ـ به عنوان دفاع از حقوق و آ زادیها مردم دربرابر قدرت و حکومت انجام میگیرد، ولی محاربه درست به عکس جرم را مورد تهدید قرار دهد، همه آن ها را «محارب» و اینگونه اعمال را «محاربه با خدا و رسول خدا» مینامند
- مسأله بغی و جرم سیاسی و مسأله محاربه هر دو در حقوق اساسی مردم مطرح میشوند، ولی به طورمعکوس یعنی در جرم سیاسی تخفیف در مجازات مجرمین سیاسی و رعایت حقوق آنان از سوی حکومت، در مقوله حقوق اساسی مردم و حفظ آزادیهای آنان میگنجد ولی در محاربه تشدید مجازات اشرار و محاربین و برخورد شدید با آنان به وسیله حکومت، در محدوده حفظ حقوق، امنیت، آرامش و آزادی مردم جای میگیرد. بدین جهت آزادی خواهان و جوامعآزاد و دموکراتیک معمولاً طرفدار رعایت و حمایت از حقوق متهمان و مجرمان سیاسی و سرکوب اشرار و محاربین هستند[۸۴].
۳-۴-۲-۱-۴- احکام محاربه و تفاوت آن با بغی و جرم سیاسی
طرف مقابل محاربه و محارب، مردم عادی، ضعیف و بیپناه است و حامی مردم نیز خدا است است، حکومتها مخصوصاً حکومت دینی موظف بر دفاع از مردم و تأمین امنیت و آرامش آن ها است، برای محارب شدیدترین مجازاتها پیشبینی شده است ولی طرف مقابل بغی و جرم سیاسی، حکومتها و قدرتها است و بر اساس یک فکر و اندیشه گرچه اشتباهی و با ادعای دفاع از حقوق مردم و جامعه انجام میشود، مجازات آن توأم با تخفیف، سعه صدر و رعایت حقوق سیاسی متهمان و طرفدارانشان میباشد از طرف دیگر حفظ حقوق وآزادی مردم وتأمین امنیت و آرامش جامعه برخورد شدید با محارب را میطلبد ولی بر عکس حفظ حقوق و آزادیها اساسی مردم، تخفیف و عدم برخورد شدید با فعالان و متهمان سیاسی را ایجاب میکند با در نظر گرفتن این حقیقت که فلسفه کیفر و مجازات است، احکام و مجازات جرم سیاسی بسیار شدید تر از جرم بغی و جرایم سیاسی است و این دو موضوع نه تنها در یک مقوله نمیگنجند و بلکه مقابل یکدیگر هستند همان طور که موضوعاً متفاوت میباشند و در احکام و مجازات نیز تفاوتهای زیادی، با هم دارند:
-
- درمحاربه اصل بر تشدید مجازات، بازدارندگی و عدم آزادی است ولی در جرایم سیاسی اصل بر آزادی و تخفیف مجازات و تساهل است.
-
- در محاربه اصل بر شرارت و دنائت محارب و برسرکوب و خوار کردن او است ولی در جرم سیاسی اصل بر آزادی اندیشه و بیان و حفظ حقوق متهمان سیاسی است.
-
- در محاربه به مجرد شروع و اقدام به جرم، مشمول مجازت میشود گرچه عملاً منتهی به جرایم دیگر از قبیل قتل و غارت نگردد ولی در جرایم سیاسی تا منتهی به یک عمل مجرمانه که در قانون جرم محسوب شده است، نگردد، مشمول مجازت نخواهد بود.
-
- در محاربه بر حکومت واجب است که محاربین راتعقیب و اگر لازم شد با آنان بجنگد و آن ها را سرکوب و ایجاد امنیت کند ولی در بغی و جرم سیاسی پیگیری و جنگ با آنان جایز نیست مگر اینکه خود آنان اقدام به جنگ و براندازی نمایند چنان که علی امیرمؤمنان(ع) به باغیان حکومتش فرمود: من هرگز باشما جنگ آغاز نخواهم کرد مگر اینکه شما سلاح بر دست بگیرید و جنگ شروع کنید و در جامعه ایجاد فساد کنید.
-
- در مرحله جنگ، باغیان و محاربین در حکم باهم یکسانند و هر دو کشته میشوند و خونشان هدر است ولی بعد از جنگ باغیان مورد عفو قرار میگیرند چنانکه علی امیرمؤمنان (ع) با خوارج بعد از پایان جنگ جمل چنین عمل کرد و اما محاربین مشمول عفو نخواهند بود و مجازات محاربه در مورد آن ها به هر صورت اجرا میشود.
-
- در جنگ با محاربین فراریها و مجروحین، موردتعقیب سربازان و مورد پیگرد قانونی قرار میگیرند ولی فراریان و مجروحان بغی و جرم سیاسی و کسانی که د رحال جنگ سلاح بر زمین نهند و تسلیم شوند مورد تعقیب قرار نمیگیرند.
- اگر باغی و مجرم سیاسی توبه کند خواه قبل از تسلط بر او و دستگیری او و یا بعد از آن در هردو صورت قابل بخشش و پذیرش است ولی محارب اگر قبل از تسلط بر او و دستگیری او توبه کند قبول میشود ولی بعد از دستگیری، توبه او پذیرفته نشده و مجازات از او ساقط نمیشود چنان که قرآن مجید میفرماید «الاّالذینتابوامن قبل آن تقد روا علیهم» یعنی محارب با یکی از ۴ مجازات تعیین شده مجازات میشود مگر اینکه قبل از دستگیری و تسلط بر او توبه کند. همه و یا اکثر فقهای بزرگ اسلام نیز بر این موضوع تصریح و تاکید کردهاند چنانچه صاحب جواهر در این مورد میفرماید:
اذاتاب قبل القدره علیه سقط الحد… ولو تاب بعد الّظفربه لم یسقط عنه حدّ و لاقصاص و لاغرم» محارب اگر قبل از دستگیری توبه کند توبه اوپذیرفته شده و ساقط میشود ولی بعد از تسلط و دستگیری ؛ نه حد ساقط میشود و نه قصاص و نه خسارت حضرت امام نیز بر همین نظر تصریح میکند و در قانون مجازات اسلامی نیز عیناً به همین صورت آمده است.
ماده ۲۱۱) هرگاه محارب و مفسد فیالارض قبل ازدستگیری توبه کند حد ساقط میشود و اگر بعد ازدستگیری توبه کند حد ساقط نمیشود.