آلپورت توضیح میدهد که احساسات دینی بالغانه دارای پیچیدگی و غنای مفهومی (با مؤلفههای به خوبی تمایز یافته و مشخص) هستند. علاوه بر این، ایمان بالغانه با ثبات اخلاقی همراه است که فلسفه جامعی برای زندگی عرضه میکند، و به سمت یک الگوی توحید یافته هماهنگ سازمانبندی میشود. و در نهایت باورهایی راهگشا را به فرد پیشکش میکند. منظور از باورهای راهگشا، فرضیات کارآمد در عرصه حیات است که امکان عمل در شرایط مبهم و تردید آمیز را فراهم میسازد (آلپورت، ۱۹۵۰؛ به نقل از واتسن، ۱۳۸۶).
بیشتر تحقیقات بعدی آلپورت صرف ساخت پرسشنامهای برای سنجش دینداری بالغانه و نابالغانه شد. چنین ابزاری امکان بررسی علمی اَشکال متمایز تعهد دینی را فراهم میکند. در راستای چنین هدفی، آلپورت و رأس (۱۹۶۷) به ابداع دو مقیاس جهتگیری دینی پرداختند. مقیاس «دینداری بیرونی» با هدف ارزیابی آنچه آلپورت قبلاً تحت عنوان دینداری نابالغانه شرح داده بود، طرحریزی شد. افراد با یک جهتگیری دینداری بیرونی، به لحاظ نظری، دارای باورهای دینی هستند که فقط اهدافی ابزاری دارند. با چنین انگیزهای، دین ابزار ارضای نیازهای اولیه فرد خواهد بود. یعنی به تعبیر دیگر دیندار «بیرونی» به سمت خداوند میرود بدون آنکه خود را فراموش کند (آلپورت و رأس، ص ۴۳۴).
شواهد جهتگیری دینداری بیرونی احتمالاً زمانی آشکار میشود که فرد با چنین جملاتی موافق باشد: «کلیسا مکان مناسبی برای شکلگیری روابط خوب اجتماعی است» یا «آنچه دین برای فرد دارد، آرامشی است که هنگام غم، بدبختی و مصیبت بر فرد حاکم میشود». یا جملهای نظیر «یکی از دلایلی که عضو کلیسا شدهام این است که این عضویت به تثبیت فرد در جامعه کمک میکند». در تمامی این جملات و دیگر مواد مقیاس دینداری بیرونی، دین در واقع به صورت ابزاری برای دستیابی به اهداف و ارزشهای برتر از دین انگاشته شده، همچون مقابله با مشکلات و یا پیشرفت در زندگی. در حقیقت ماهیت یک انگیزه دینداری بیرونی ممکن است در موادی چون «اگرچه به دینم معتقدم، اما احساس میکنم چیزهای با اهمیت بیشتری نیز در زندگی وجود دارد» خود را نشان میدهند. دینداری بیرونی ابعاد غیر روحانی و سکولار زندگی را برای فرد مقدمتر از ابعاد روحانی و الهی آن میکند (واتسن، ۱۳۸۶).
مقیاس «دینداری درونی» برای ارزیابی ایمان بالغانه طراحی شده است. در چنین جهتگیری، دین کنشوری خودمختار و مستقلی مییابد و انگیزه برتر میشود. برای اشخاصی که دارای دینداری درونی هستند، نیازهای غیردینی هرچقدر هم که مهم باشد، اهمیت غایی کمتری دارند. این افراد سعی میکنند تا آنجا که ممکن است، این نیازها را با باورها و تکالیف[۱۶۵] دینی خود هماهنگ سازند. معتقد بودن به یک آیین، فرد را برای درونیساختن و پیروی کامل از آن برمیانگیزد. افراد با چنین انگیزهای از دینشان استفاده نمیکنند، بلکه با آن زندگی میکنند (آلپورت و رأس، ۱۹۶۷، ص ۴۳۴).
مقیاس دینداری درونی موادی اینچنین دارد: «این برایم مهم است که بخشی از وقتم را در تنهایی به تفکر و تأمل درباره باورهای دینی خود بگذرانم.» یا «من با جدیت تلاش میکنم دینم را با تمام رفتارهای زندگیم همراه کنم.»، و یا «باورهای دینیام در واقع زیربنای اصلی روش من در زندگی هستند». بنابرین در ایمان درونی، ابعاد روحانی اولیه میشود و فرد تلاش میکند که جنبههای غیرالهی و سکولار زندگی را با ایمان خود سازگار کند (واتسن، ۱۳۸۶).
در مطالعات متعددی، دیدگاه آلپورت در خصوص دین بیش و کم تأیید شده است. ادبیات پژوهشی مرتبط در این زمینه بسیار گسترده است و تنها امکان استفاده از نمونهای از پژوهشهایی که مفهوم سازیهای اولیه آلپورت را تأیید کردهاند وجود دارد. بازبینیهای وسیعتر درخصوص این خط پژوهشی در مقالات متعددی منعکس شده است (از جمله: بیستون[۱۶۶]و همکاران،۱۹۹۳؛ دونایی[۱۶۷]، ۱۹۸۵؛ هود[۱۶۸] و همکاران، ۲۰۰۹).
ایمان مسلمین و جهتگیری دینی آلپورت
بررسی متون دینی و عرفانی مسلمین برامکان بهکارگیری مفهومسازیهای آلپورت در روانشناسی دین مسلمین صحه میگذارد(واتسن، ۱۳۸۶). برای مثال، سخنان امامعلی(ع) رهبر دینی مسلمین پس از حضرت محمد(ص)، درخصوص انواع عبادت، با جهتگیریهای دینی آلپورت قابل تطبیق است (نهجالبلاغه، ص ۴۰۰). وی عبادت را به سه سنخ تقسیم میکند: عبادت ناشی از ترس، عبادت ناشی از کسب، و عبادت ناشی از میل به سپاس. «گروهی خدا را برای بخشش میپرستند، و این پرستش بازرگانان است. گروهی او را از روی ترس عبادت میکنند و این عبادت بردگان است، و گروهی او را برای سپاس میپرستند و این پرستش آزادگان است (حکمت، ۲۳۷).» نزدیک به این مضمون از دیگر پیشوایان چون امام حسین(ع)، امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نیز روایت شده است (به نقل از همان).
بر اساس سخنان امامعلی(ع)، عبادت از روی ترس (بردگان) و کسب (بازرگان) رویآورد ابزارگرایانه به دین است. این دو گروه، عبادت را ابزاری برای رسیدن به اهداف دیگر خود میکنند. رویآوردن بردگان به عبادت برای دوری از دوزخ است، و رویآوردن بازرگانان به دین برای نزدیکی به فردوس. هر دوی این رویآوردها، نوعی دینداری بیرونی هستند، زیرا با اهدافی فایدهنگرانه و ابزاری (اگر چه آن جهانی) به دین و عبادت روی میکنند. اما آزادگان نه از روی ترس و نه از روی میل به کسب چیزی به سمت خداوند میروند. هدف آن ها تقدس و سپاس از خدا است. برای این گروه عبادت یک فعالیت خودمختار است، نه ابزاری برای اهدافی دیگر. به عبارتی دیگر، این افراد ایمان درونی دارند که کنشوری خودمختار دارد (به نقل از همان).