خودپنداره ، یک از صفات ویژه انسانهاست که از اوایل کودکی آغاز میشود و در طول زندگی هم چنان ادامه دارد. هر فرد، شناخت و ادراک خاصی از خود دارد که دیگران از آن بیاطلاعاند. افکار و نگرشهای مربوط به «خود» فرد، یک نظام مفهومی را میسازد که میتوان آن را خودپنداره نامید (محسنی، ۱۳۷۵، ص۱۸). این نظام فکری و شخصیتی دربرگیرندهی کلیه ملاحظات فرد درباره خود و صفات جسمی و روحی، قابلیتها و تواناییها، استعدادها، نوع باورها و ارزشهای فلسفی اخلاقی، سیاسی، مذهبی و دیگر ویژگیهای اجتماعی- روانی است که او را از «دیگر» افراد متمایز میسازد. به علاوه بر این، عوامل دیگری مانند خاطرات گذشته، موفقیتها و شکستهای پیشین، باورها، علایق و نوع ارتباط فرد با دیگران، باعث ادراک فرد از خود و زمینهی لازم جهت خود ارزشیابی به وجود میآورد. که این ارزشیابی، مبنای حرمت خود، احساس گناه، شرمساری و هویت شخصی فرد را تعیین میکند (محسنی، ۱۳۷۵). با تمام این تعابیر و تفاسیر، فرد است که ادراک نهایی نسبت به خود انجام میدهد و جایگاه خود را در تبیین افراد دیگر پیدا میکند. خود پنداره به عنوان قضاوت کلی فرد و ارزشگذاری در مورد خودش تعریف شده است.
(هارتر[۶۸]، ۱۹۷۵). در جایی دیگر، به فرایند آگاه شدن هر فرد از ویژگیهای شخصیتیاش، نوع روابط با دیگران، نظرش نسبت به حوادث و وقایع، ظرفیتها و تواناییهای او اشاره شده است
خود پنداره هر فردی به تدریج از طریق بازخورد از سوی افراد مهم، بویژه والدین، شکل میگیرد (روزنبرگ[۶۹]، ۱۹۶۵ ترجمه حسین پور،۱۳۸۹). خود پنداره به عنوان یک سازهی چند بعدی، تعریف شده است که دارای ابعاد خاصی از جمله اعتماد به نفس، احساس استقلال، توانش تحصیلی و اخلاقی میباشد.
به طور کلی، مفهوم خودپنداره ، یک سازهی چند بعدی است که با مفاهیم خودپنداره تحصیلی، اجتماعی و بدنی مرتبط است
مفهوم خود پنداره ؛ مفاهیم خاص دیگری مانند توانایی کلی، ارزش تکالیف، عملکرد، سطح دشواری تکالیف، ارزشیابی از توانایی خود، فعالیتهای تحصیلی مانند ریاضی، زبان انگلیسی، علوم و غیره ارتباط دارد (الکس، مارش، هاتی و برن هلت، ۲۰۰۰ به نقل از برن هلت، ۲۰۰۳ ترجمه حسین پور،۱۳۸۹) هر کس قادر است به افکار و احساسات خود بیندیشد و میتواند از خصوصیات و تواناییهای خود آگاه شود؛ و از خود درکی حاصل کند با شکلگیری ازن نگرشها، ممکن است هر فردی برای خود، ارزشی منفی یا مثبت قایل شود و این گونه به استنباط از تواناییهای خود بپردازد.
ادراک در روان شناسی امروزی، به معنای فرایند ذهنی یا روانی است که گزینش و سازماندهی اطلاعات حسی و نهایتاًًمعنابخشی آن ها را به گونهای فعال به عهده دارد (ایروانی و خداپناهی، ۱۳۷۹). در ادراک تجارب، انتظارات حالات انگیزشی، شناختی، عاطفی و بافتی که در آن رفتار رخ میدهد تاثیر دارند.
خودپنداره میتواند، نمودی از انگیزشهای فردی و نظام ارزشی حاکم بر دیدگاه فرد از خودش باشد که متاثر از عوامل چندی از جمله، نوع برخورد و رفتار والدین، بازخورد ناشی از اعمال و رفتار فرد، و پیامدهایی که این اعمال و رفتار برای شخص دارد، توصیف شود (روحانی، ۱۳۵۱، به نقل از یعقوب خانی غیاثوند، ۱۳۷۲).
خود پنداره از ادراکات فرد از خود است، که از طریق تجربه، تعامل با دیگران و اسنادهای رفتاری مربوط به خودش، حاصل میشود
یکی از عوامل که موجب خودپنداره مثبت در نوجوانان میشود، احساس خوبی است که در مورد خود کسب میکند، فلاسفهی فطرینگر از جمله دکارت[۷۰] (۱۶۴۰) و کانت[۷۱] (۱۷۸۱) معتقد بودند که شیوه ادراک هر فرد، چیزی است که با آن به دنیا آمده است (مید، ۱۹۶۵). تجربهگرایانی چون برکلی[۷۲] (۱۷۰۹) و لاک[۷۳] (۱۶۹۰)، مدعی بودند که افراد، شیوه ادراک را با تجربه اشیاء دنیای پیرامون خود یاد میگیرند (مید، ۱۹۶۵). اما روانشناسان امروزی، به تلفیقی از این دو معتقدند مارش و شاولسون (۱۹۸۵) معتقدند که افکار و ادراکات مربوط به «خود» از طریق تجربه و تعامل با محیط، پیریزی شده و در ذهن خود شکل میگیرند (مارش و هاربرت، ۱۹۹۰ ترجمه حسین پور، ۱۳۸۹).
خود، در آغاز به وسیله ترکیبی از ارتباطات اولیه شکل میگیرد؛ که نوع این ساختار در رشد و شکلدهی شخصیت افراد، اهمیت بسزایی دارد. از آنجایی که خانواده مهمترین بافت سازنده و شکلدهنده خودپنداری و خود ادراکی کودکان و نوجوانان است بسیاری از ارزشها، اعتقادات و معیارهای رفتاری را تحت تاثیر قرار میدهد. در صورتی که این روابط بر پایه اعتماد، محبت و احترام متقابل باشند، باعث ایجاد تصویری مثبت از خود میگردد و هنگامی که نوع روابط حاکم بر خانواده، استبدادی و خالی از عاطفه باشد، ممکن است نوع نگرش منفی در فرد نسبت به خود ایجاد کند.
یکی از راههای ایجاد خودپنداره مثبت، احترام به فرزندان و توجه به شخصیت آنهاست. به نقل از فرزندانی که در خانواده، به طور شایسته از سوی والدین، مورد احترام و ارزش قرار نگیرند به علت عدم توجه به حقوق و نظرات دیگران، ممکن است متقابلاً مورد بیاحترامی قرار گیرند و این باعث صدمه رسیدن به شخصیت آنان و ایجاد خود ادراکی منفی در آنان شود برامل[۷۴]، ۱۹۷۷ واتکینز[۷۵]، ۱۹۸۸ ترجمه حسین پور،۱۳۸۹).
۲-۱۴نقش اسناد در خود پنداره تحصیلی
ویژگی مهم اسناد این است که در دامنه وسیعی از فعالیتها، افکار و رفتار انسانها ظاهر میشود و در پیامدهای مربوط به این موضوع رشد میکند به عنوان مثال هنگامی که دانشآموزی در امتحان با شکست مواجه میشود، دلایل این رویداد را به خودش یا به عوامل محیطی اسناد میدهد (بل- گردلر[۷۶]،۱۸۹۶ترجمه جاودان،۱۳۸۳).
هایدر[۷۷] (۱۹۵۳) اسناد را تلاش برای فهمیدن چرایی یک رفتار و نشانگر دلایل ادراکی از رویدادها و نتایجی که برای فرد به دنبال دارد و روشهایی که اشخاص برای قضاوت، تبیین و تفسیر علّی در مورد علت وقوع رفتار بیان میکنند، توصیف میکند. (بل- گردلر، ۱۹۸۶) در نظریه اسناد، علتهای ادراکی افراد، به دو دسته تقسیم میشوند؛ افراد با هستهی کنترل بیرونی و افراد با هستهی کنترل درونی. افراد با هسته کنترل بیرونی معتقدند علت پیامدهای رفتاری آنان وابسته به بخت و اقبال و یا مراجع قدرت است.