ج : وقف از منظر فقهی
در فقه امامیه نیز عنوان شده است که وقف عقدی است که ثمره آن حبس اصل و رها کردن منافع است .تسبیل منافع یعنی صرف کردن مال در جهتی که واقف تعیین کردهاست .غالبا فقهای شیعه تعاریف یکسانی از وقف ارائه دادهاند که مدرک تمامی آن ها در تعریف وقف حدیثی از رسول اکرم (ص)است که در آن وقف را “بازداشت اصل و رها کردن فایده ” توصیف نموده است .و عمده ی اختلافات در تعریف وقف در بین فقهای شیعه در تعاریف ناشی از بند دوم است .و عده ای از فقهای شیعه به جای رها کردن از جاری کردن استفاده نموده اند.[۷]
محقق حلی در شرایع الاسلام عنوان کردهاست که :” وقف عقدی است که ثمره آن حبس کردن اصل و رها کردن منفعت است در جواهر الکلام نیز شیخ محمد حسن نجفی عنوان کردهاست که ” وقف عقدی است که ثمره آن نگه داشتن اصل ملک است ” [۸]
ضمنا لازم به ذکر است قرآن مجید که اصیل ترین منبع معارف و حقوق اسلامی است درباره عطایای منجز ه مانند وقف و… آیاتی مخصوص ندارد لیکن آن چه عموما بر فعل خیرات و تحریض به آن ها دلالت دارد دال بر این امور نیز هست .[۹]علاوه بر این آیاتی هم هستند که دلالت روشن تری بر جواز و رجحان وقف دارند .[۱۰]
ضمنا لازم به ذکر است در تعبیر فقها از وقف سه تعبیر عمده دیده می شود:
۱-تحبیس الاصل و تسبیل المنفعه [۱۱]
۲- تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه[۱۲]
۳- تحبیس الاصل و تسبیل الثمره [۱۳]
شیخ ابو جعفر طوسی در کتاب المبسوط وقف را مطابق بند ۱ تعریف کردهاند . تحبیس از ریشه حبس به معنای زندانی کردن و در قید آوردن است زیرا با وقف شدن ملک ، آزادی نقل و انتقال از آن گرفته می شود . تسبیل ، در راه خدا آزاد گذاردن است زیرا منافع وقف برای موقوف علیهم مباح و آزاد است تا از آن انتفاع ببرند . پس تعریف وقف طبق گفته شیخ طوسی نگاه داشتن اصل ملک و آزاد گذاردن منافع است و مخصوصا کلمه تسبیل را به کاربرده . تا روشن شود که وقف از صدقات جاریه است .
شهید اول ، محمد بن مکی عاملی در کتاب الدروس وقف را رسما به صدقه جاریه تعریف نموده و میگوید : ” الوقف و هو الصدقه الجاریه و ثمرتها : تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه “[۱۴] بیشتر فقها ، پس از شیخ طوسی ، عبارت “تسبیل ” را نپسندیده اند و آن را به « اطلاق » تبدیل نموده اند . چنان که در گفتار شهید اول مشاهده گردید . محقق حلی در شرایع الاسلام در تعریف وقف چنین میگوید : “الوقف عقد ثمرته تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه “[۱۵] در پی او علامه حلی در کتاب قواعد نیز همین تعریف محقق را آورده . ولی شهید اول در لمعه با اسقاط کلمه «عقد» وقف را چنین تعریف کردهاست :
الوقف و هو تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه .[۱۶] یعنی وقف عبارت است از حبس کردن اصل عین و آزاد گذاشتن منفعت آن. فقهای معاصر مثل مرحوم سید اصفهانی در وسیله النجاه و امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله تعریف شیخ ابوالقاسم محقق حلی را آورده اند .
اما ترجیح ، « اطلاق » بر « تسبیل » از این جهت است که اطلاق و تحبیس دو لفظ متقابل هستند و اطلاق در تعریف وقف بیشتر میتواند حقیقت وقف را آشکار کند در صورتی که تسبیل لفظ مقابل تحبیس نیست . همچنین لفظ تسبیل شامل هر گونه صدقه ای میگردد و به وقف اختصاص ندارد از این جهت تعریف ناقص است و شامل اغیار نیز میگردد.
بند دوم : تعریف و مفهوم پول
در این مباحث به تعریف و مفهوم پول پرداخته می شود و تعاریف لغوی ، اصطلاحی و فقهی آن مورد بررسی قرار میگیرد .
الف : معنای پول
پول ممکن است دارای ماهیت و ویژگی های چند گانه و چند پهلو باشد .وقتی احکام مختلفی در اسلام بر اساس ماهیت ویژه پول بر آن منطبق می شود و اندک تفاوتی در حکم ؛ بازتاب فراوانی در زندگی مردم و اجتماع خواهد داشت ؛ حساسیت ما در شناختن چنین پدیده یی دو جندان می شود . در تعریف ابتدایی، پول وسیله، قطعه یا شیء است که انسانها برای تبادل خواستهها، خدمات، کالاها و نیازهای خود مورد استفاده قرار میدهند. در تعریف دیگر، پول عبارت است از آن چیزی که در داد و ستد و مبادله مورد قبول عموم افراد جامعه باشد . معمولاً بجز اسکناس و مسکوک و سپردههای دیداری( که به صورت چک قابل انتقال است)، سایر انواع داراییها را نمیتوان پول نامید[۱۷]
ب : معنای لغوی پول
پول در لغت عبارت است از : زر و سیم یا هر فلز دیگر مسکوک رایج و به طور وسیعتر ” بانک نت ” و ” اسکناس ” را گویند .قدما به جای پول , سیم , زر , درم و دینار , درهم و دینار میگفتند و گاه وجه , تنخواه , نقد , فلوس , مسکوک , عین , نقدینه , فلس و پل .[۱۸]
ج : معنای اصطلاحی پول
پول در اصطلاح علم اقتصاد: با توجه به اینکه امروزه پول تنها شامل سکه و اسکناس نمیشود اقتصاددانان پول را به صورت محدود تعریف نمیکنند بلکه آن را با توجه به وظایفی که برعهده دارد تعریف میکنند و تمام سپردههای بانکی را مشمول عنوان پول میدانند.[۱۹] پول در اصطلاح اقتصاددانان عبارت از هر چیزی است که علاوه بر داشتن نقدینگی بتواند سه وظیفه زیر را عهده دار شود:
-
- وسیله پرداخت در معاملات
-
- حفظ ارزش با ذخیره پول دیگر نیازی نیست هر شخص تمام مایحتاج زندگی خود را ذخیره کند.
- معیار سنجش ارزش کالاها نسبت به یکدیگر[۲۰]
د : معنای فقهی پول
در اصطلاح فقهی هر چیزی که بهای کالا ها یا خدمات قرار گیرد ثمن ( پول ) شمرده می شود.[۲۱] علامه حلی هم ثمن را طلا و نقره میداند و محقق اردبیلی پس از بیان همین تعریف , گفته است , ثمن اعم از طلا و نقره مسکوک و غیر مسکوک است .[۲۲]
لازم به ذکر است پول در فقه تعریف دقیقی ندارد فقها پول را عبارت از ثمن و آنچه بهای معاملات است می دانند. منظور از ثمن در عبارات فقها عبارت از طلا و نقره میباشد اعم از اینکه مسکوک و به صورت درهم و دینار باشد یا غیرمسکوک[۲۳]. سید احمد خوانساری نیز این نظر را دارد که طلا و نقره مسکوک و یا غیرمسکوک را به خاطراینکه ثمن معاملات واقع میشوند اثمان مینامند.[۲۴]
برخی فقها در مورد پول – اعم از پول جدید و پول درهم و دینار- گفتهاند که پول یعنی چیزی که بتواند ارزش اشیاء را مشخص کند لذا اسکناس ،طلا و نقره و به طور کلی هر چیزی که عرف و عقلا برای تعیین ارزش مورد توجه قرار میدهند و به واسطه آن کالاها را مبادله میکند می توان پول نامید.[۲۵] به عقیده این دسته از فقها پول مال است و ارزش آن از طرف حکومت تضمین شده است.[۲۶] با توجه به تعبیرات گوناگونی که از پول شده است می توان گفت پول چیزی است که عین مالیت و ارزش است که به صورت ارزش مبادلهای عام از طرف حکومت اعتبار شده و مورد پذیرش عرف واقع شده است. این تعریف به طور کلی شامل انواع شبه پول و اسناد در وجه حامل از قبیل برات و سفته و چکهای بانکی و شخصی در وجه حامل و مسکوکات و طلا و نقره و … میشود.