۲-۴-۲- اخلاق حرفهای
اخلاق حرفهای[۵۳] به مسایل اخلاقی که در حرفه های مختلف به وجود میآید، میپردازد و همچنین به این مسئله که استفاده از این دانش هنگام ارائه خدمت به اجتماع، چگونه باید مدیریت شود. برخی دیگر از نویسندگان، اخلاق حرفهای را به شیوه های متداول در میان اهل یک حرفه تعریف میکنند و میگویند؛ اخلاق حرفهای کردار آدمی هنگام انجام کارهای حرفهای است یا اخلاق حرفهای رشته ای از دانش اخلاق است که روابط شغلی را مورد مطالعه قرار میدهد(قراملکی، ۱۳۸۳). در فرهنگ علوم رفتاری، اخلاق حرفهای، رشتهای از دانش اخلاق تعریف شده است که روابط شغلی را مورد مطالعه قرار میدهد (شعارینژاد،۱۳۷۵). اخلاق حرفهای عبارت است از:«مجموعهای از کنشها و واکنشهای اخلاقی پذیرفته شده که از سوی سازمانها یا مجامع حرفهای مقرر میشود تا مطلوبترین روابط اجتماعی ممکن را برای اعضای خود در اجرای وظایف حرفهای فراهم آورد. این اخلاق در برگیرندهی مجموعهای از احکام ارزشی، تکالیف، رفتار و سلوک و دستورهایی برای اجرای آنهامیباشد» (آزاد،۱۳۸۱). در تعریفی دیگر «اخلاق حرفهای مربوط به رفتار، ادب و عمل شخص هنگام انجام کار حرفهای است. این کار میتواند مشاوره، تحقیقات، تدریس یا نویسندگی باشد».ریبولد و همکاران(۲۰۰۸) در تحقیقی به اخلاق حرفهای و ارزش آن پرداختهاند. آن ها معتقدند قوانین و استانداردهای اخلاقی، رفتار را با دلایل آشکار به سوی رفتار درست هدایت میکنند. بنابرین اخلاق حرفهای، آیینی برای حفظ تشخص حرفهای و رفتار در محل کار است (شالبافیان،۱۳۸۸).در نتیجه گیری از تعریف اخلاق حرفهای میتوان عنوان کرد که: اخلاق حرفهای، مسئولیتها و رویکردهای سازمان، مشاغل و افراد را در حوزه حرفه مورد نظر تبیین میکند و در جهت رفع مشکلات اخلاقی چه در سازمان و حرفه و چه در روابط بین فردی محیط کار نقش مؤثری دارد (رضایی حاجی کندی،۱۳۸۹).
درمقایسه می توان گفت اخلاق کار تأکید خود را بر محیط کار قرار میدهد و اخلاق برآمده از این محیط را جست و جو میکند، بدون اینکه نظر مستقیمی به شغل و حرفهای که در آن محیط مورد عمل است، داشته باشد؛ در حالی که، اخلاق حرفهای صرفاً به پیشه و حرفه مربوط میگردد و نظر مستقیم و تأکید بر محیط پیاده سازی آن(محیط کاری) ندارد. به بیان دیگر، اخلاق کار به ظرف کار پرداخته و مسایل آن را بیان میکند، در حالی که اخلاق حرفهای به مظروف و مسایل آن می پردازد. البته باید توجه داشت که طرح مسئله ی اخلاق حرفهای در زمانی صورت میگیرد که پیشهها صورت تخصصی به خود گرفته اند و کاملاً از یکدیگر متمایز شده اند، لذا میتوان اخلاق حرفهای را نسخه پیشرفته و به روز شده اخلاق شغلی به شمار آورد؛ چنانچه مباحثی از قبیل کدهای اخلاقی و تدوین منشور اخلاقی سازمان و… مسایلی هستند که در اخلاق حرفهای مطرح میشوند و موجودیت یافته اند. ذکر این نکته خالی از فایده نیست که برخی از متاخران سعی کردهاند، اخلاق حرفهای را به گونه ای تعریف کنند که شامل اخلاق مدیریت گردد؛ اگرچه این تعریف طرفداران زیادی ندارد، ولی مباحث اخلاق حرفهای با مسایل اخلاق سازمان و مدیریت بسیار ممزوج گردیده اند. با بیان منطقی، اخلاق شغلی و اخلاق حرفهای به منزله یک صنف از نوع علم اخلاق محسوب میشوند که گزارههای علم اخلاق را در مشاغل و حرفه های مختلف بازیابی میکنند، با این تفاوت که اخلاق حرفهای نسخه ی روزآمد اخلاق شغلی است (حسین زاده و عابدی جعفری،۱۳۸۶).
۲-۴-۳- اخلاق سازمانی
اخلاق سازمانی[۵۴]، عبارت است از این مسئله که چگونه یک سازمان به محرکهای درونی و بیرونی به صورت اخلاقی پاسخ میدهد؛ اخلاق سازمانی نه رفتار سازمانی است و نه تنها شامل اخلاق کسب و کار، بلکه بیانگر ارزشهایی است که یک سازمان برای کارمندان و یا دیگر موجودیت[۵۵]های آن بدون توجه به قوانین در نظر میگیرد. اخلاق سازمانی از مسایلی چون ویژگیهای اخلاقی سازمان مطلوب، ارزیابی اخلاقی سازمان و معیارها و روشهای ساختن عادات اخلاقی برای کارکنان، توسعه محیط اخلاقی در سازمان و حفظ آن سخن به میان می آورد(دانیل،۲۰۰۴). با این تعریف از اخلاق سازمانی در مییابیم که اخلاق سازمانی فراتر از اخلاق حرفهای بوده و با نگاه سیستمی به سازمان به دنبال ساختن زیرسیستمهای اخلاقی در بخشهای مختلف سازمان و حفظ و نگهداری آن میباشد؛ در حالی که، اخلاق حرفهای مواد این سیستم(کدهای اخلاقی) را فراهم میکند. از این رو، در توصیف ویژگیهای یک سازمان اخلاقی گفته میشود که یک سازمان برای اخلاقی بودن باید حداقل چهار ویژگی زیر را داشته باشد:
۱٫ استانداردها و کدهای مکتوب اخلاقی؛
۲٫ آموزش اخلاقیات به مدیران اجرایی، مدیران عالی و کارکنان؛
۳٫ دسترسی به ناصحان در موقعیتهای اخلاقی؛
۴٫ وجود سیستمهای قابل اتکا برای گزارش دهی (کلارک،۲۰۰۳).
یعنی غیر از استانداردها و کدها، برنامه های آموزشی، ساز و کارهای حفظ و نگهداری، سیستمهای گزارش دهی و کنترل را نیز لازم دارد. انتقال دانش اخلاق سازمانی به زیرسیستمهای سازمان باعث توسعه ی این دانش در زیرسیستمهای سازمانی گردیده است. اخلاق بازاریابی، اخلاق مدیریت منابع انسانی، اخلاق حسابداری و… نمونه های بارز این امر هستند. از سوی دیگر، با تقسیمبندی انواع سازمانها به انتفاعی و غیرانتفاعی، دولتی و خصوصی و… دانش اخلاق سازمانی توسعه یافته است. اخلاق در مدیریت بخش عمومی، اخلاق برای سازمانهای غیرانتفاعی و عناوینی از این قبیل، نشانگر این مطلب هستند.
۲-۴-۴- اخلاق کسب و کار
اخلاق کسب و کار[۵۶] به دو معنا استعمال شده است. در معنای اول به عنوان قواعد اخلاقی کسب و کار شناخته میشود. در این برداشت مردمی اخلاق کسب و کار به سادگی برابر است با به کارگیری روزه مره آیینها یا هنجارهای اخلاقی در کسب و کار؛ برداشت دیگر از اخلاق کسب و کار، خواستار گسترش اخلاق با ساختار سازمانی شرکتها از طریق کدهای اخلاقی، ممیزان اخلاقی، کمیته اخلاقی و آموزش اخلاقی میباشد(نهاوندیان، ۱۳۸۵).