اضطراب صفت و اضطراب حالت:
اضطراب صفت یک ویژگی شخصیتی است که فراوانی و شدت واکنش هیجانی شخص را نسبت به فشار منعکس میکند و در بین مردم از این نظر تفاوتی آشکاری وجود دارد. اضطراب صفت، در واقع خصیصیه شخص است نه یک ویژگی موقعیتی که با آن روبه روست.
اضطراب حالت یک واکنش هیجانی است که از موقعیتی به موقعیت دیگر تفاوت میکند. در واقع قرار گرفتن در معرض فشار روانی ممکن است واکنش های قابل مشاهده ای را موجب می شود که به آن اضطراب حالت می گوییم. این وضعیت یک حالت هیجانی نا مطلوبی است که با نگرانی، تنش، و شویش همراه است. هنگامی که مضطرب می شوید، نظام عصبی خود مختار شما فعال می شود، ضربان قلبتان بالا می رود، ضربان نبض افزایش مییابد، کف دست ها عرق میکند، مقدار اضطرابی که شخص تجربه میکند، به لحاظی، باشدت محرک ایجاد کننده فشار- آن گونه که شخص آن را درک میکند- بستگی دارد. شدت فشار به ارزشیابی فرد از موقعیت بستگی دارد(گراث مارنات،۲۰۰۳).
اضطراب حالت یک حالت هیجانی زود گذر است که از نظر شدت و نوسان متفاوت است این نوع اضطراب اغلب از طریق احساس یا بیم و فعالیت افزایش یافته است (گراث و مارنات،۲۰۰۳).
شکل گیری اضطراب در جریان تحول:
الف)حالات اضطرابی زودرس: بر اساس تحقیقات گسترده ای که در دهه های اخیر انجام شده اند محققان توانسته اند نشانه های اضطراب را در نخستین هفتهها و ماه های زندگی را بهتر بشناسند. مسلماً تجلیات بدنی این اضطراب یسیار مهمند. این تظاهرات در سطح خواب و زندگی تنودی – وضعی – حرکتی مشاهده میشوند(مازه،۱۹۸۸به نقل از دادستان،۱۳۸۷).
ب) اضطراب جدایی در کودک خردسال: حالت استیصال و درماندگی کودک شیر خوار به هنگام جدایی از موضوع دلبستگی خود،از هشت تا نه ماهگی به بعد پدیده ای بهنجار است. واکنش های بلافاصله کودکان نسبت به جدایی را در محیط طبیعی آن ها و در موقعیت های تجربی آزمایشگاهی مورد بررسی قرار دادهاند. هرچند اضطراب جدایی پدیده ای بهنجار است، ولیکن اضطراب جدایی مرضی نیز به شیوه های متفاوتی متجلی می شود.(دادستان،۱۳۸۷).
اضطراب جدایی در کودک: اضطراب جدایی مرضی از سنین پیش دبستانی بروز میکند و ممکن است سالیان دراز پابرجا بماند. چنین اضطرابی در هر موقعیتی که احتمال جدایی وجود دارد،شدیداً برانگیخته می شود و فرد را بر آن میدارد تا از موقعیت هایی که مستلزم جدایی هستند اجتناب کنند.(دادستان،۱۳۸۷).
ج)اضطراب تعمیم یافته در کودکی:درباره سن دقیق بروز این اختلال، داده ای مشخصی در دست نیست.اضطراب تعمیم یافته در فرزندان ارشد خانواده و در خانواده های کم جمعیت در طبقات اجتماعی – اقتصادی مرفه و در خانواده هایی که همواره در باره پیشرفت فرزندانشان نگرانند، فراوان ترند(DSM IV,1994به نقل از دادستان،۱۳۸۷).کودکی که دچار چنین اضطرابی است،پیوسته درباره رویداد های آینده مانند امتحانات، خطر مجروح شدن، یا مشارکت در فعالیت های گروهی نگران است(همان منبع).
ویژگیهای اختلالهای اضطرابی
کودکان مبتلا به اختلالهای اضطرابی، شمار فراوانی از ویژگیها، از جمله آشفتگیهای شناختی، نشانه های جسمانی، نقایص اجتماعی و هیجانی، اضطراب و افسردگی را نشان میدهند.
آشفتگیهای شناختی
برای همه کودکان، رشد و پختگی شناختی با کاهش ترس ارتباط دارد. اما کودکان مبتلا به اختلالهای اضطرابی همچنان پس از رشد شناختی نیز رویدادهای غیرترسناک را، رویدادهایی وحشتناک ارزیابی میکنند که این مسئله نشان میدهد شیوه دریافت و پردازش اطلاعات در این کودکان دچار یک نوع اختلال است (سادوک، ۲۰۰۷).
کودکان مبتلا به اختلالهای اضطرابی نوعاً از هوش طبیعی برخوردارند. اگرچه اضطراب با هوش عمومی ارتباط ندارد، اضطراب شدید باعث میشود حوزه های خاصی از کارکرد شناختی، از قبیل حافظه، توجه و گفتار یا زبان، دچار نقص شود. اضطراب به میزان زیاد میتواند عملکرد تحصیلی را پایین بیاورد (گراهام، ۲۰۰۵).
کودکان مبتلا به اختلالهای اضطرابی، به طور انتخابی به اطلاعاتی گرایش دارند که ممکن است بالقوه تهدیدآمیز باشند، گرایشی که به آن گوش به زنگی اضطرابگونه یا گوش به رنگی زیاد، گفته میشود. گوش به زنگی اضطرابگونه به کودک این امکان را میدهد تا از طریق شناسایی اولیه محرک، همراه با اضطراب و تلاش اندک، از رویدادهای بالقوه تهدیدآمیز دوری کند. اگرچه این کار در کوتاهمدت برای کودک سودمند است، در دراز مدت تأثیر ناخوشایند تداوم و تشدید اضطراب را در پی دارد، زیر در پردازش دقیق اطلاعات و پاسخهای مقابلهای که لازم است تا کودک بیاموزد که بسیاری از رویدادهای بالقوه تهدیدآمیز آن قدرها هم خطرناک نیستند، اخلال ایجاد میکند (تیوبرت[۲] و پینکوات[۳]، ۲۰۱۱).
وقتی خطر کلی و آشکاری وجود دارد، همکودکان سالم و هم کودکان مضطرب با بهره گرفتن از اصولی، اطلاعات مربوط به خطر را تأیید و اطلاعات مربوط به سلامت و ایمنی خود را کماهمیت میکنند. اما، کودکان دارای اضطراب بالا غالباً همین کار را وقتی خطری به طور آشکار آن ها را تهدید نمیکند نیز انجام میدهند. این امر، نشان میدهد خطر برای آن ها آنقدر تهدیدکننده هست که راهبرد استدلال تأیید – خطر را فعال سازد. اگر چه خطاها و تحریفهای شناختی با اضطراب کودکان مرتبط میباشند، هنوز ماهیت دقیق اینگونه خطاها در میان اختلالهای اضطرابی و نقش احتمالیشان در بروز اضطراب مشخص نشده است. به طور کلی، کودکان مبتلا به اخلالهای اضطرابی، در مقایسه با سایر کودکان، احساس میکنند روی حوادث اضطراب برانگیز کنترل ندارند. با این حال، انواع و درجات متفاوت خطاهای شناختی ممکن است در کودکان مبتلا به اختلالهای اضطرابی جلوهگر شود (گراهام[۴]، ۲۰۰۵).