الگوهای سلامت
دانشمندان در تعریف سلامت سه الگوی عمده را برگزیده اند :
الف) الگوی پزشکی: عقیده کلی الگوی پزشکی این است که سلامت یعنی فقدان یکی یا چند مورد از موارد مرگ[۸۰]، بیماری[۸۱]، ناراحتی[۸۲]، ناتوانی[۸۳] و نارضایتی[۸۴] که در انگلیسی به آن ها «۵d» گفته می شود. بنابرین فرد اگر بیمار یا در حالت مرگ نباشد در حالت سلامت به سر میبرد. پیروان الگوی پزشکی عمدتاًً بر تبیین زیست شناختی بیماری متکی بوده و تمایل دارند که بیماری بر حسب بدکاری اندامها، سلولها و سایر سیستمهای زیست شناختی تبیین شود. در الگوی پزشکی، با مشکلات اجتماعی که بر سلامت اثر میگذارند سروکار ندارد. در این الگو سلامت از طریقه معالجه بیماری یا توانبخشی ناحیه ای از بدن که آسیب دیده است، برقرار می شود. این الگو چون بیشتر بر فرآیندهای زیست شناختی متمرکز است دارای محدودیتهایی است. تکیه بر تفکر زیست شناختی نمی تواند سبب درک درستی از سلامتی بر حسب عوامل روان شناختی و اجتماعی باشد و همین طور نمی تواند در ایجاد سلامت به وسیله پیشگیری از بیماریهایی که در اثر سبک زندگی ناسالم و رفتارهای تخریبی به وجود آمده اند، موفق باشد (به نقل از باباپور،۱۳۸۱).
ب) الگوی محیطی : این الگو از تحلیل نوین اکو سیستم و خطرات محیطی به سلامت انسان پدید آمده است. در این الگو سلامت بر حسب کیفیت سازگاری فرد با محیط به هنگام تغییر شرایط تعریف شده است. این الگو تأثیرات وضعیت اقتصادی، اجتماعی، آموزش و عوامل محیطی چندگانه بر سلامت شخصی را در بر میگیرد. الگوی محیطی بر وضعیتها و شرایط خارج از فرد که بر سلامت او تأثیر میگذارد، متمرکز است. این شرایط مشتمل است بر آب و هوا، شرایط زندگی، در معرض مواد مضر قرار گرفتن، شرایط اقتصادی- اجتماعی، روابط اجتماعی و نظام مراقبت از سلامت. از برخی جهات دیدگاه الگوی محیطی درباره سلامت شبیه نظریه های فلسفی است که سلامت را به تعاملات موزون با همنوعان و محیط مرتبط میداند – وقتی محیط تغییر میکند، تعامل فرد با آن نیز باید تغییر یابد تا این نظام باقی بماند- بر اساس این رویکرد بیماری و عدم سلامت یعنی ناموزونی انسان با تعاملات محیطی(ادلین، ۱۹۹۹؛ به نقل از باباپور،۱۳۸۱).
پ) الگوی کلی نگر[۸۵]: این الگو سلامت را بر حسب کلیت شخص، و نه بر اساس بخش بیماری از بدن، تعریف میکند. الگوی کلی نگر، جنبههای فیزیولوژیک، روانی، اجتماعی، معنوی و محیطی افراد و جوامع را شامل می شود و بر سلامت بهینه، پیشگیری از بیماری و حالتهای روانی و هیجانی مثبت متمرکز است. الگوی کلی نگر، سلامت معنوی را نیز در بر میگیرد که الگوی پزشکی فاقد این بعد میباشد. این الگو سلامت را حالت بهینه و یا رفتارهای مثبت میداند. این الگو معتقد است که سلامتی ایستا نیست بلکه فرایند پویایی است که تمام تصمیماتی را که روزانه می گیریم در نظر میگیرد. بنابرین تمام تصمیمات ما بر سلامت و تندرستی مان اثر میگذارد(همان منبع).
تاریخچه منبع کنترل
مفهوم منبع کنترل به عنوان یک ویژگی شخصیتی به شکلهای مختلف در سراسر تاریخ بشر عنوان شده است. در مکاتب مختلف، خصوصاً مکاتب الهی همواره به این بحث دامن زده شده است. برخی مکاتب، افراد را مجبور مطلق و برخی آزاد مطلقریال برخی دیگر امر بین الامرین را مطرح کردهاند که این همان دیدگاه اسلام است. در تراژدیهای یونان باستان، عقاید بسیاری در مورد درماندگی انسان به واسطه قضا و قدر به چشم میخورد. شکسپیر در نمایشنامههای خود به فلسفه جبرگرایی، عاشقان بدشانس و هم اراده آزاد توجه داشته است. فلاسفه مفهوم منبع کنترل را به شکل جبر و اختیار بیان کردند(صفاری مقدم، ۱۳۸۵).
در مباحث جامعه شناسی، مفهوم منبع کنترل به صورت خودمختاری در مقابل از خود بیگانگی مطرح می شود. روان کاوان با نگرش خاص خود به دوران رشد و تکیه بر نقش پنج سال اول زندگی در واقع نگاهی جبرگرایانه به رفتارهای بشر دارند و او را اسیر غرایز می دانند و عوامل بیرونی را در تعیین سرنوشت خود، صاحب نقش اصلی و اساسی می دانند. رفتارگرایان هیچ ارجاعی به حالتهای درونی نظیر اضطراب، سایقها یا مکانیزمهای دفاعی نمی کنند و شخصیت را چیزی بیش از مجموعه پاسخهای یادگرفته شده به محرکهای بیرونی و نظامهای عادت نمی دانند. آن ها هم نوعی نگرش جبرگرایانه نسبت به انسان دارند. انسان گرایان بر خلاف این دیدگاه، انسان را حاکم بر سرنوشت خود می دانند و بر نیروها و آرزوهای انسان، اراده آزاد و تحقق امکانات و استعدادهای انسان تأکید می ورزند و او را موجودی خلاق و در حال رشد و شکوفایی می دانند که میداند چه میکند و کاملا بر رفتارهای خود کنترل دارد(شولتز[۸۶]، ۱۹۹۹؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۱ ).
تعریف منبع کنترل
سازه منبع کنترل ریشه در نظریه یادگیری اجتماعی دارد که توسط راتر در سال ۱۹۹۶ مطرح گردید. منبع کنترل اعتقاد و باور فرد در مورد توانایی اش در کنترل رویدادها است (چنگ[۸۷]، ۲۰۰۹). به عبارت دیگر منبع کنترل نظامی از اعتقادات است که بر اساس آن، فرد موفقیتها و شکستها را بر حسب تواناییها و ناتوانیهای خود ارزیابی میکند. جهت گیری منبع کنترل افراد به گونه ای تعریف می شود که فرد موفقیتها یا شکستهای خود را به عوامل بیرونی یا درونی نسبت میدهد. افراد با منبع کنترل درونی معتقدند که موفقیتها یا ناکامیهایشان توسط خودشان ایجاد شده است یا از بین می رود، در حالی که افراد با منبع کنترل بیرونی معتقدند که موفقیت یا شکستهای آن ها توسط عوامل بیرونی مانند سرنوشت، شانس، افراد قدرتمند و نیروهای غیر قابل کنترل پیشبینی و اداره می شود.(ایمهولم[۸۸]، ۲۰۰۷ به نقل از افضلی، ۱۳۸۵).
راتر معتقد است که ما از خود تصویری به صورت موجوداتی آگاه داریم و برای زندگی خود تصمیم
می گیریم. اگرچه تقویت بیرونی نقش دارد اما اثر بخشی تقویت بستگی به عوامل شناختی درونی دارد. ما نسبت به پیامدهای رفتارمان و نسبت به تقویتی که به دنبال رفتارمان خواهد آمد دارای انتظاراتی ذهنی هستیم و این احتمال را که رفتار کردن به طریق معینی منجر به تقویت مشخصی خواهد شد تخمین می زنیم و رفتار خود را بر طبق آن تنظیم میکنیم. به عبارتی منبع کنترل همان انتظارات تعمیم یافته فرد است(اسمیت[۸۹] و مارتین[۹۰]، ۲۰۰۷ به نقل از افضلی، ۱۳۸۵).
نظریه های مختلف در خصوص منبع کنترل
نظریه اسناد[۹۱]