هر نظام آموزشی بر اساس جغرافیای خاص خود و نیازها، پیشینه تاریخی نظام ها و ارزشهای موجود در جامعه مفهوم مییابد ، وارد کردن بی کم و کاست نظام آموزشی یک جامعه به جامعه دیگر که وضعیت تاریخی ، فرهنگی و ارزشی متفاوتی دارد . منجر به شکل گیری یک نظام غیر کار آمد می شود.
ما دانشگاه را به عنوان مظهر و نماد علم مدرن وارد کشور کرده ایم و در بستری آن را کشت کرده ایم که هیچ گاه به ثمر نخواهد نشست . به دلیل اینکه تناسبی با هویت و فرهنگ و تاریخ ما ندارد در واقع دانشگاه های ما عقبه ای در جامعه ندارند . دانشگاه محلی است که باید متناسب با فرهنگ جامعه باشد و اگر قرار باشد دانشگاه به نقادی فرهنگی جامعه بپردازد باید در وهله اول از دل جامعه روییده باشد . از سوی دیگر دانشگاه محل تربیت انسان است، اما چه انسانی ، انسانی که در دیدگاه غرب است یعنی انسان فقط مادی و همچنین دانشگاه محل تولید علم است اما علمی که بر اساس جهان بینی اسلامی به دست آمده باشد . داشتن دانشگاه اسلامی منوط به داشتن علوم اسلامی است و این علم زمانی فراهم می شود که اولاً علم را به حریم هندسه معرفت دینی راه دهیم و چتر دین را بر سر آن بگسترانیم و ثانیاًً طبیعت را خلقت ببینیم و میان طبیعت شناسی و الهیات وفاق و آشتی برقرار کنیم. ( جوادی آملی ، ۱۳۸۷ ، ص ۱۴۰) .
دانشگاه در تمام دنیا خاستگاه اندیشه ها و طرحهای نو است . دانشگاه پویا و فعال و شاداب ابزارها و اندیشههای ترقی آفرین را خلق میکند و میتواند در رشد فرهنگ ، اجتماع و اقتصاد مؤثر باشد و چنانچه رسالت واقعی خود را انجام دهد و این امر مداوم باشد میتواند به رشد تولید علم و فنون بومی و توسعه و تمدنها کمک کند .
لازمه ایفای نقش از سوی دانشگاه ها حضور شخصیتهای نو اندیش در دانشگاه و ارتباط آن با حوزه های مختلف اندیشه ، علم و فن آوری است . متأسفانه رویکرد امروزی دانشگاه های ایران در زمینه نوآوری ، بیشتر معطوف به علوم تجربی و فن آوری جدید است و علوم انسانی مورد غفلت واقع شده است . به طوری که اندیشههای نودر حوزه علوم انسانی در خارج دانشگاه بیشتر رشد میکند تا در خود دانشگاه با توجه به سرعت پیشرفت و تحول در عرصه های علمی و فرهنگی در جهان ، نباید اهمیت علوم انسانی غافل شد . ( فرجی ، ارمکی، ۱۳۸۶، ص ۶۶)
بنابرین بر اساس نکات ذکر شده مسأله تحقیق ما این است که اساساً دانشگاه اسلامی و ایرانی به مسأله انسان شناسی ، معرفت شناسی ، هستی چگونه نگاه میکنند ، و این دانشگاه چه نقشی میتواند در توسعه تمدن اسلامی و ایرانی داشته باشد . چه الگویی می توان برای آن طراحی کرد ؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
آموزش عالی هر جامعه ای نمی تواند جدا از فرهنگ و سابقه تمدنی ومکتب و سنت علمی آن باشد و به رشد هم برسد . دانشگاه باید جهان بینی و قالب های فکری جامعه را درک کرده در برقراری ارتباط و سازگاری با آن بکوشد . نظام آموزشی دانشگاهی هر جامعه در ارتباط تنگاتنگ با حوزه فرهنگی و تمدنی آن جامعه قرار دارد. بنابرین یک دلیل برای اهمیت موضوع این است که به دانشگاه بر اساس مبانی فکری و اعتقادی اسلام و حوزه فرهنگ و تمدنی ایران نگاه می شود .
دلیل دوم این است که به طور قطع بحث اندیشه ورزی و خرد ورزی علمی ، از مباحث حیاتی امروز ماست . با پیروزی انقلاب اسلامی در انتظار یک رویش جدید در عرصه علم و فن آوری بودیم ، اما متأسفانه به دلایلی هر چه از ابتدای انقلاب بیشتر فاصله می گیریم ، از آن حال و هوا دورتر میشویم . امروز شاهد تبلیغ اشاعه و تقویت تصویری از علم و فن آوری در کشور هستیم که حتی در خود غرب هم این تصویر ، متروک و منسوخ شده است . نگاه غربی دپوزیتویستی به علم . بر دانشگاه های ما حاکم شده و متأسفانه شاهدیم که به دلیل غفلت از مبانی متافیزیکی پوزیتیویسم ، نوعی اثبات گرایی کور بر دانشگاه ها حاکم است . و به علت در جا زدن و مصرفی بودن ما در علم، نگاه تقلیدی و بی توجهی به مبانی متافیزیکی علم و فقدان پیوند بین دانش نظری ودانش علمی است .
پس بنابرین دلیل سوم اهمیت موضوع توجه به دانش بومی متناسب یا نیازهای اجتماعی و فرهنگی است . ما در دوران شکوفایی تمدن اسلامی در ایران ، اول اینکه شاهد معرفتی هماهنگ تر بودی ، دوم پیوند دانش نظری و عملی محکم تر بود و دانشمند ما آن چنان که می زیست به خرد ورزی می کرد و آن چنان که خرد ورزی علمی می کرد ، زندگی می کرد . چه بسا که هم اکنون این پیوند در غرب بیشتر از کشورهاست . دانشمند غربی با خرد ورزی علمی خود که ریشه در نیازهای جامعه ای دارد . زندگی میکنند اما ما از زندگی او تقلید میکنیم . با توجه ماهیت نیازهای بشری به طور قطع نیازهای انسانی غربی با انسان شرقی در بسیاری از جهات با یکدیگر متفاوت است . مقایسه کشور با غرب ، حتی در رویکرد پوزیتیوستی و تکامل گرا به لحاظ منطقی نیز درست نیست .
نباید نتیجه فعلی توسعه یافتگی غرب را پیش شرط دست یابی به توسعه در شرق و جهان سوم تعریف کرد که در اینجا دلیل چهارم اهمیت موضوع نمایان می شود که بر اساس الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت که مقام معظم رهبری فرموده اند این تحقیق در صدد است که مبانی نظام دانشگاهی جدید متناسب با این الگو معرفی کند . رهبر انقلاب اسلامی ابعاد الگو اسلامی و ایرانی پیشرفت « فکر، علم ، زندگی و معنویت» معرفی کردند که بر اساس آن کلیدی ترین نهادی که در هر چهار عرصه نقش اصلی میتواند داشته باشد دانشگاه میباشد که این تحقیق در جها تحقق آن است . (خامنه ای ، ۱۳۸۹) .
دلیل پنجم این است که در سند چشم انداز بیست ساله نظام ، نقشه جامع علمی کشور و دیگر اسناد ملی آمده است که مراکز علمی و فناوری ، دانشگاهی کشور می بایست متناسب با حاکمیت جهان بینی توحیدی و اسلامی و بر اساس تاریخ و فرهنگ و نیازها و اولویت های کشور ایران باشد که تا به حال تحقیقی در این زمینه صورت نگرفته و حرکتی درخور برای رسیدن به اهداف این اسناد دیده نمی شود ، بنابرین این تحقیق میتواند حرکتی نوین در جهت آن اهداف باشد .