نظریه های زیست شناختی :
پیش فرضهای نظریه های زیست شناختی این است که علت افسردگی یا در ژنها قرار دارد که از طریق توارث از والدین به فرزندان منتقل می شود یا نارسائی عمل فیزیولوژیکی است که ممکن است پایه ارثی یا غیر ارثی داشته باشد. یک زمینه عمده از تحقیق درباره علل زیست شناختی افسردگی مربوط است به نقش انتقال دهندگان عصبی. سالهاست که در نظریه کتکول آمین در موارد افسردگی حاکم بوده است. این نظریه بیان کننده آن است که افسردگی مربوط است به کمبود کتکول آمینها، به خصوص نوراپی تمرین، در محلهای گیرنده مخصوص مغز. از طرف دیگر این تصور وجود دارد که علت فانی فزونی نو را پی تمرین در مراکز گیرنده معین مغز است. پژوهشها بیانگر آن است که نوراپی تمرین مربوط به تغییر خلق وخو، احساسات شادی بخش و احساسات افسردگی است. کتکول آمین دیگری به نام دو پایین نیز در ارتباط با افسردگی است دو پایین با گروه نونهای مربوط به توازن و تنظیم غذا و مایعات اثرات هیپونا لاموس بر غده هیپومند و ظهور هیجان مربوط است. سایر محققانافسردگی ما به انتقال دهنده عصبی دیگر یعنی سروتونین مربوط دانسته اند.
درمان بر اساس نظریه های زیست شناختی :
دو گروه داروی عمده که برای درمان افسردگی مورد استفاده واقع میشوند. تری سیکلییکلها (سه حلقه ایها) و منع کنندگان MAO هستند که هر کدام میزان نوراپی نفرین را افزایش میدهند. ولی اثرات آن ها تا حدودی متفاوت است منع کنندگان MAO تجزیه نوراپی نفرین را عقب می اندازد به طوری که مدتی طولانی تر فعال باقی می ماند. داروهای تری سیکلیک به طریق دیدگی موجب افزایش اپی نفرین می شود. آن ها از طریق نرون انتقال دهنده. جذب مجدد آن را کند ساخته بدین ترتیب میزان آن ها در سینماپس بالا می رود. معمولا یکی از داروهای تری سیکلیک برتری دارد زیرا منع کنندگان MAO خطرات جانبی بالقوه بیشتر دارند. استعمال آن ها همچنین نیاز به نظارت دقیقتری دارد. زیرا هنگامی که با غذاهایی مصرف میشوند که دارای موادی به نام تیرامین هستند ممکن است موجب مسمومیت و بالا رفتن فشارخون تابدان حد که برای زندگی تهدید کننده است بشوند چون بسیار غذاها آشامیدنیها از قبیل پنیر، شوکولات بستنی، و شراب حاوی تیرافین هستند بنابرین استفاده از منع کنندگان MAO نیاز به رژیم غذایی دقیق دارند.
اختلالات دو قطبی با لتیوم اغلب معالجه شده اند. عمل لیتیوم ممکن است شامل تغییر تعادل شیمیایی مایعات بدن از طریق جانشین ساختن کلسیم و منیزیم- پتاسیم و یا سدیم باشد یا ممکن است. به طریقه هایی موجب رها شدن یا افزایش جذب نورایی نفرین شود جریان عمل آن هر چه باشد به نظر میرسد که فقط در آرام ساختن رفتار مانیکنیائی مؤثر باشد، بلکه در جلوگیری از مرحله افسردگی دوره دو قطبی نیز عمل میکند.
یکی از مسائلی که در درمان افسردگی شدید با بهره گرفتن از تری سیلیک ها یا منع کنندگان MAO وجود دارد فاصله زمانی شروع استفاده از آن ها و اصلاح خلق افسرده است. برای آنکه اصلاحی مشاهده شود چندین هفته وقت لازم است. اگر مراقبت لازم برای جلوگیری خودکشی، لازم است. سه هفته انتظار یا بیشتر ممکن است به نظر خطرناک برسد. در چنین وضعی، اگر داروها مؤثر نبوده اند درمان به وسیله الکترو شوک ( ECT) ممکن است انتخاب شود زیرا تاثیر آن بسیار سریع است.
الکترو شوک درمانی :
الکترو شوک درمانی عبارت است از عبور جریان الکتریکی بین ۷۰ تا ۱۳۰ ولت درون سر بیمار. قرار دادن الکترودها روی یک سمت سر در حاضر برتری دارد. زیرا به نظر میرسد که این رو یه شانس از دست دادن حافظه را کاهش میدهد یک الکترود روی شقیقه جلو گوش قرار میگیرد و دیگری ۱۳ اینچ بالاتر از الکترود اول قرار میگیرد. الکترودها معمولاً در طرف نامسلط مغز قرار می گیرند (که برای اکثر افراد سمت راست است) زیرا باور شده است که این سمت بیشتر مربوط به رفتار غیر کلامی و هیجانی است در حالی که جهت مقابل آن برای کنشهای تلکی و حافظه است.
دیدگاه روان پویایی :
مطالعات روان شناختی درباره افسردگی توسط زیگمورز فروید و کارل آبر احام شروع گردید هر دو نفر در مقامات جداگانه درباره افسردگی این اختلال را بهعنوان یک واکمنش پیچیده نسبت به از دست دادن چیزی توصیف نمودند. (آبراهام، ۱۹۶۸، ۱۹۱۱) و فروید ، ۱۹۵۷، ۱۹۱۷٫
افسردگی اولین اختلالی بود که فروید علت آن را به جای تمایلات جنسی عامل خیجانی ذکر کرده بود. فروید عقیده داشت که فرد مبتلا به افسردگی یک وجودان تنبیه کننده یا وجدان اخلاقی قوی است او براحساس گناه که وجودان موجب آن می شود تأکید می ورزید. طبق نظر فروید یک دلیل وجدان این چنین قوی می شود کنترل احساسات خشم و پرخاشگری است که در قید صورت ممکن است به صورت آسیب رساندن به دیگران ملحق نماید.
نظریات روان پریایی بر احساسات و واکنشهای ناخودآگاه نسبت به موقعیتهای جدید که کسانی آن ها حوادث قبلی زندگی است تأکید می ورزند اکثر نظم بندیهایی روان برپایی بر تاریخچه روابط بین فرد و شخص که او به عنوان یک کودک بیشترین وابستگی را به وی داشته است. معمولاً مادر متمرکز است بدین ترتیب یک سابقه افسردگی عبارت است از اختلال در روابط اولیه کودکی.
نظریه یادگیری و افسردگی :
پیش فرض نظریه های یادگیری آن است که افسردگی و فقدان به هم مربوط است. اولین سوختن و همکاران وی از پیشوایان تحقیق در زمینه افسردگی از نقطه نظر یادگیری هستند. آن ها به طور معمول تأکید میکنند که میزان پایین برون شد رفتار و احساسات غمگینی یا ناشادی که با افسردگی همیسته می شود مربوط است به میزان پایین تقویت مثبت و یا میزان بالای تجارب ناخوشایند.
این حالت ممکن است توسط یکی از چندین دلیل ذیل واقع شود.
۱ ) محیط فی نفسه ممکن است مسئله باشد. ممکن است عوامل تقویت کننده کم یا تشبیه کننده زیاد در محیط مشخص وجود داشته باشد.
۲ ) شخص ممکن است فاقد مهارتهای اجتماعی برای جذب تقویت مثبت ی برای تطبیق مؤثر با حوادث تنفر انگیز ناخوشایند باشد.
۳ ) به علت دلائل برای افرادی که مستعلا افسردگی هستند تقویتها کمتر مثبت و تنبیه ها بیشتر منفی به نظر میرسد تا افراد عادی درمان افسردگی از نقطه نظر یادگیری:
اوین سوهن و همکارانش نخست کوشش میکنند تا اثرات متقابل مخصوص شخص- محیط و حوادثی مربوط به افسردگی را مشخص کنند یک گام برای این عمل عبارت است از مشاهده مشخص در خانواده به عنوان قسمتی از ازیابی اولیه این عمل چندین موضوع را انجام میدهد مراجع را نسبت به اینن اندیشه آگاه میسازد که افسردگی به اثرات متقابل شخص با دیگران و محیط مربوط است. و نیز در مانگر یک راه سودمند و بالنسبه بدون تعقیب درباره آموزش رفتار به مراجع و کسان دیگری که در محیط نشان میدهد.
ابزارهای دیگری که بر اساس درمان، آموزش اجتماعی مورد استفاده واقع می شود عبارت است از فهرستی از حوادث خوشایند و ناخوشایند مراجع از طریق علامت زدن این فهرست معین میسازد که هر حادثه ای چند بار در زندگیش رخ داده و تا چه اندازه رویداد آن حادثه یا احتمالا رویدادش برای وی خوشایند یا ناخوشایند بوده است.